از شهادت و شهید زیاد شنیدید اما این بار از زبون یه جبهه ندیده بشنوید
کتاب زیاد خوندم!
فیلم زیاد دیدم!
از این و اون زیاد پرسیدم! چه کافر چه دیدندار! چه مرد ،چه زن! چه گبر چه مسلمون! چه وهابی ، چه بهایی!
هیچ کس از یه مرگ خوب بدش نمیاد!
هر کسی مرگ خوب رو یه جور توصیف میکنه. یکی دوست داره شجاعانه بمیره
یکی میخواد رمانتیک بمیره
یکی میخواد در حال علم اموزی بمیره
یکی هم مثل خیلی از انگلیسی ها دوست داره در حال امیزش جنسی از دنیا بره (طی یک نظر سنجی رسمی که درصدش رو نمیدونم ولی مطمئنم که بیش از 80%بود، انگلیسیها اگر بدونن یک ساعت دیگه بیشتر زنده نیستند این زمان رو به ارضا میل جنسی و خوردن مشروب میگذرونن).
یکی هم در محراب عبادت
با تمام این صحبتها فکر نمیکنم کسی ارزو داشته باشه که توی دستشویی سکته کنه و بمیره!!
حالا که قراره بریم چرا خودمون نریم و برای چیزی نریم که فنا ناپذیره؟
حتما باید حضرت عزرائییل با چک و لگد و اردنگی ما رو به دیار باقی راهنمایی کنه؟!
پس بهتره خودمون حرمت خودمون رو نگه داریم و مهمون خوبی باشیم و قبل از اینکه بیرونمون کنن ، اماده رفتن باشیم!
البته فکر نکنیم که این امادگی به این معنی هست که بریم یه قبر بکنیم و کنارش بنشینیم و منتظر باشیم که تا اجل سر رسید یه راست بیفتیم توی قبر و بعدش هم حضرت عزراییل(ع) لحاف خاک رو بکشه که یه وقت نچاییم!!
برای یه مردن خوب شروطی وجود داره که برای احراز اون باید زحماتی رو متحمل شد
اولین چیز اینه که باید بگردی و یه چیزی رو پیدا کنی که ارزش این رو داشته باشه که براش بمیری!
کمی فکر کنیم! چه چیزایی وجود دارند که لیاقت فدا کردن جون رو داشته باشه ؟ ایا چیزی وجود داره که براش بمیری؟
بنظر من کسی که چیزی نداره که بخاطرش حاضر باشه بمیره، زندگی براش حرامه!
یکی میگه برای همسرم!
یکی میگه برای پدر و مادرم!
یکی میگه برای بچه ام! .............و خیلی چیزای دیگه
حالا سوال!
اگه هر کدوم از اینها مردند، ایا گرد فراموشی روی اینا نمیشینه؟!
بله! گرد فراموشی روی یاد همین کسانی که میخواستی براشون بمیری!
ایا کسانی یا چیزایی که غبار روشون میشینه ارزش مردن دارند!؟
ارزش این رو دارند که خودت هم بخاطر اونها فراموش بشی؟
بهتر روی این سوالها بحث کنیم و نتیجه گیری کنیم وو بعدا به سراغ شروط دیگر میریم!
ادامه دارد....
پ.ن: شرمنده هم بابت تاخیر و هم بابت سر نزدن به خونه های شما! راستش این چند روز خیلی سرم شلوغ بود! یک کارگاه دو روزه با عنوان "شیوه اموزش و تدریس در دانشگاه" بود . از صبح تا ساعت 5 ادامه داشت که بعدش هم نمیتونستم زیاد به کار وبلاگ برسم.
در اولین فرصت خدمت میرسم
سلام
خیلی قشنگ دارید مقدمه سازی میکنید.
قبل از اینکه به این جمله برسید:
«اولین چیز اینه که باید بگردی و یه چیزی را پیدا کنی که ارزش این را داشته باشه که براش بمیری!»
میخواستم بگم حالا چطوری مردن چه اهمیتی داره؟
ولی وقتی چیزی باشه که ارزش مردن داشته باشه، یعنی ما اگه بمیریم ارزشمند تریم خب قصه فرق میکنه!!! آدم زندگی میکنه تا وقتی که یه همچین چیز ارزشمندی را پیدا کنه! و خب احتمالاً خیلی بیشتر میتونه به هدف نزدیک باشه!
ولی چرا میگید«کسی که چیزی نداره که براش حاضر باشه بمیره زندگی براش حرامه؟»
یه حدسی که میشه زد اینه وقتی قراره از یه مرحله بقا به مرحله دیگه هجرت کنیم این هجرت باید ارزشی باشه، با میل و اشتیاق باشه و به قول شما زور حضرت عزراییل نباشه!
اما چه اشکالی داره اگه کسی فقط راضی باشه به رضای خدا؟
و لزوماً چیز خاصی نداشته باشه که بخواد براش بمیره!
سلام!
بله ! درسته!
نکات خوبی رو اشاره کردید!
در پست بعد حتما از نکات شما هم استفاده میکنم!
پس با اجازه در جواب نظرتون توضیح ندم!
شما توی دو خط اخر جواب رو دادید دیگه! :)
ممنون
یا علی
سلام حاج علی آقا
نبینم خستگی و پر کاریتو یه وقت
بهتری چیزی که می شه فقط واسه اون مرد میدونی چیه؟ «خدا»
همین...
مطمئنم ادامه متن هم همینه... شهدا هم واسه همین می مردن دیگه!
راستی اگه این کارگاه جزوه ای چیزی هم داره ما طالبیم ها (خیلی دوست دارم تکنیک هاشو یاد بگیرم) ممنون میشم...
منتظر ادامه هم هستیم، هر چه زودتر...
یاعلی
سلام بر تو!
قربونت
خیلی مخلصیم
شما گزینه خدا رو انتخاب میکنی؟:دی
ببینیم ادمه متن چی میشه؟!:)
اره دارم! باید اسکنش کنم! سر فرصت برات میفرستم!
یا علی
سلام آقای وطن دوست
راستش من تازگی یکی رو پیدا کردم که براش بمیرم یعنی عاشقش شدم هیج جوری نمیتونم دل ازش بکنم...(البته خدا کنه)
حاضرم جونم رو فداش کنم که خودش جانش سالم باشه...
البته این هم به آسونی بدست نیاوردم خیلی چیزا رو دیدم خیلی از حرفاشو شنیدم حرفایی که واقعا به دلم می نشست
تو چشماش تو نگاهش تو کلامش ،خدا رو دیدم...از سرزنش و تحقیر دیگران هم به لطف خدا باکی ندارم
تو آرامش چشم نیلوفری
دلم را به دستت کجا می بری
من آنگونه محو نگاهت شدم
که گردم فدای چنین رهبری
..
یا علی.
سلام!
عالیه! توی پستهای بعدی ازتون میخوام که بیشتر توضیح بدید!
اگه ابعاد انتخابتون رو واضح تر کنید خوب میشه!
منون بابت شعری که گذاشتید!
یا علی
سلام!
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق/ بر او نمرده به فتوای من نماز کنید!
قبلا هم گاهی پیش اومده که وقتی پستتون رو میخونم از بعضی از جمله هاتون یاد یه حدیث خاص بیفتم:
"حالا که قراره بریم چرا خودمون نریم ؟".... موتوا قبل ان تموتوا
حرف خیلی بزرگیه...دلم می خواد این شکلی باشم ولی خیلی سخته...!
هدی خانم چه شعر قشنگی نوشتن...تشکر میکنم ازشون!
سلام!
عجب شعری خوبی گذاشتید!!! خیلی خوشم اومد!!
این حدیث شاهکاره! کلی جای فکر داره این حرف!
البته که سخته!
بهشت را ببها دهند ! نه به بهانه!
ممنون
یا علی
اولا خدمت از ما .ثانیا اختیار دارید.ثالثا اگه آدم برای «آدمای فراموش نشدنی» فدا شه قضیه چطور میشه؟!
مرگ اختیاری هم بحث خوبیه که خواهرمون خانم هیفا اشاره کردن!(موتوا قبل ان تموتوا)
مطلب جالبی بود
آدم رو به فکر وا میداشت.من می ترسم وقتی مردم ملائک زحمت بکشن منو به جهنم راهنمایی کنن!
چی کار کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم؟؟؟
سلام!
بستگی داره اون ادم فراموش نشدنی کی باشه!؟ یزید(ل) هم فراموش نشدنیه!
من دوست داشتم نظر خودتون رو در مورد این سوال بدونم!
شما که پارتیتون حسابیه!! ما باید یه گلی بسر خودمون بگیریم :)
یا علی
یادم رفت در مورد مسئله اصلی شهادت بنویسم!
من کوچکتر که بودم خیلی آرزوی شهادت داشتم چون فکر می کردم اند راحتی آدمه.یه مرگ بدون دردسرهای بعدی!!
ولی فکر که میکردم می فهمیدم که اولا اونایی که شهید میشن هدفشون مثه من اونقد والا(!!)نیس...
بعد هم شهادت سعادت می خواد کشک که نیس!!
ولی مرگ خیلی با حالیه من که دوست دارم مثه دکتر علی محمدی شهید شم!
سلام!
بله ! مثل فشنگ میریم توی بهشت! نه معطل غسل و کفن میشیم! نه معطل سوال و جواب! مثل فشنگ میریم بهشت!! :دی
البته که کشک نیست!
با منافقین کور دل صحبت یکنید که مثل ایشون شهیدتون بکنن!:)
ممنون
یا علی
سلام برادر
خوبی؟...خسته نباشی...
بهترین نوع مردن شهادت است...
شیعه پیرو مکتب حسین(ع) است پس اگر بدانیم چه چیزی از نظر سالار شهیدان ارزش مردن دارد به جواب رسیده ایم...
اما حسین(ع) می فرمایند
آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل روی گردان نیست٬ در چنین شرایطی مؤمن باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگیای ترجیح بدهد
و در جایی دیگر
نزد من، مرگ از ننگ ذلت و پستی بهتر و عزیزتر است
و باز می فرمایند
مرگ را جز خوشبختی نمیبینم و زندگی با ستمکاران را جز ملامت و خستگی
پس دعا کنیم که خداوند شهادت را نصیب همه مان بگرداند...
التماس دعا و خدانگهدار
سلا بر شما!!
زنده باشی!
"اگر بدانیم چه چیزی از نظر سالار شهیدان ارزش مردن دارد به جواب رسیده ایم..."
این حرف از اون حرفای قشنگ و حسابی بودااا!!
نمیدونم چرا هر حدیشی از امام حسین میخونم با احساس میکنم خیلی حماسیه!
انشا...ا
التماس دعا
یا علی
سلام
بابی انت و امی
همیشه تو زیارت عاشورا میگیم.
ولی من به فارسی همیشه تو ذهنم اینو مرور میکنم
خودم فدات میشم
پدر و مادرم به فدات
همسر که ندارم ولی اگه داشتم همسرمم به فدات
بچه دارم که بشم اونهم به فدات.
ولی واقا چه جوری میشه فدای امام حسین شد؟
حسین جان هر نقد که بفروشی
من مشتری نقدم
اینک سر من بستان از بابت بیعانه.
لیاقت کربلا که میدونم ندارم ولی ارزومه که تو مجلس روزه بمیرم
تازه اینم بگم
اگه از دنیا بریم بشیم بهشتی تو بهشت بازم حسینیه میسازیم
سلام!
هدای امام حسین؟!
کار داره!!
چنتا نکته دارم انشا..ا در پستهای بعد! ببینیم هر کدوم که این ادعا رو داریم اصلا این کاره هستیم یا نه!؟!
حسینیه توی بهشت!؟ حاجی ! خواستی خیمه ها رو بزنی ما رو خبر کن!:)
پایتم!:دی
قربانت
یا علی
راستی
امروز در خدمت اقای وطن دوست کوچک بودم
خیلی ازتون تعریف کرد من که سعادت زیارت شمارو نداشتم
ولی تشریف که اوردین خیلی مشتاقم خدمت برسم
انقدر از خوبیاتون گفت من که کم اوردم
یا حق
سلام!
بعضی از حرفای برادر من واقثیت نداره! :))
شما باور نکن!! :)
مشتاق دیدار هستیم!
قربانت
یا علی
سلام..
بابا کلی منت گذاشتن بر ما و اوردنمون تو این دنیا حالا شما دارین دنبال بهانه های خوب خوب میگردین که برین...؟؟ اول بیاین در مورد این حرف بزنین که حالا هستیم چجوری باشیم..اگه همونجوری خودش خواست بودیم میدونه چجوری ببرتمون که راضی باشیم....
ببخشین اگه بیربط بود
یاعلی
سلام!
عجله کردیدا!!
قراره قذم به قدم جلو بریم! بحث کنید و نقد کنید
پستهای بعدی رو بخونید :)
هر چه میخواهد دل تنگت بگو! خواه بی ربط ، خواه با ربط! :)
ممنون
یاعلی
پشیمونی هم قبوله؟!!
من مایل نیستم با منافقین کوردل حرف بزنم.تازه یادم نبود جلوی خونشون شهید شد. من دوست ندارم جلوی خونه شهید شم.
شهادت رو در مقطع دکترا می پسندم!! :)
وای !با این افکار من هیچ وقت شهید نمیشم!
سلام!
پس بهترین گزینه شهید چمرانه!
هم دکتر بود! هم شهید! هم جلوی خونه شهید نشد! :)
سلام برادر
این پست منو قلقلک میده و خاطره های مردان بزرگی رو که میدونستن چه چیزی ارزش مردن داره رو برام تداعی میکنه...
پس با اجازه یه دونه از اونا رو میذارم بدون شرح...
«عراقی ها با تانک هایشان روی جاده ی اهواز - خرّمشهر آمدند. آنها از دو طرف زاویه، از چپ و راست به طرف خط تیپ 27 آمده بودند تا خاکریز را قطع کنند و کار ما را یکسره کنند. اینجا بود که دیگر حاج احمد خودش تفنگ کلاشینکف به دست گرفت، آمد و روی خاکریز جاده ی اهواز - خرّمشهر مستقر شد و شروع به تیراندازی کرد. همین طور بالای خاکریز ایستاده بود و در حالی که احدی جرأت نمی کرد سرش را از خاکریز بالا بیاورد، حاجی پشت سر هم رگبار گلوله را به سمت تانک های دشمن می فرستاد. اصلاً انگار نه انگار که حدود 140 دستگاه تانک دارند به طور همزمان خط ما را می کوبند و جلو می آیند، خیلی مسلّط و محکم ایستاده بود و بی پروا و یک روند شلیک می کرد و فقط موقعی درنگ می کرد که می خواست خشاب چهل تایی کلاشینکف را عوض کند. بچّه ها بهت زده، یک لحظه به آتش و حرکت تانک های دشمن خیره می شدند و لحظه ای بعد به احمد که ایستاده بر روی خاکریز، رگبار در پی رگبار به سمت تانک ها شلیک می کرد و فریاد می کشید: برادرها! امروز صف با شرف از بی شرف مشخص می شود!... باشرف هایش بیایند بالای خاکریز!
اکنون، این غضب مقدس حیدر رزمندگان تیپ 27 محمّد رسول الله(ص) بود که از دهانه ی تفنگش بر سر و روی انبوه رجاله های مهاجم سپاه خصم می بارید. تو گویی این مرد را نه از پوست و گوشت و استخوان، که از یک پارچه عصب شعله ور سرشته بودند.»
یاحق
سلام!
ممنونم!
سا علی
سلام
خیلی دوستش ندارم،(نمیدونم شعر از کیه!)
ولی یه بار دیدنش خالی از لطف نیست(یه کمی به بحث مربوطه!):
تو بمیر ای خواجه پیش از مردنت
تا نبینی زحمت جان کندنت
نه چنان مرگی که در گوری روی
بل چنان مرگی که در نوری روی
سلام!
ممنونم!
شعر بدرد بخوریه
از صدقه سر این شعر یه سری اطلاعات کسب کردم!
یا علی
سلام دوباره
حاجی اگه زیاده، راضی به زحمتت نیستیم ها...
(نکنه 40 ، 50 صفحه رو بخوایی به خاطر ما اسکن کنی؟!)
سلام!
حدود 57 صفحه ست!
سلام.
اها.. یعنی میخواین از بالا به پایین برسین؟
سلام!
در واقع میخوام از پایین به بالا بریم! :)
سلام
چه خبره اینجا! بحث و گفتمان و ما بی خبر؟!!:دی
از تاخیرم معذرت می خوام! درگیر کارای عقب افتاده بعد از امتحانات بودم
اینو که هرکی " در راه خدا بمیره " شهید محسوب میشه رو که همه قبول دارن!
و به نظر من شهادت بهترین راه از دنیا رفتنه!
و این بزرگترین لطفیه که خدا به انسان کرده برای قشنگ مردن!
می دونید چرا؟!
چون خیلی راه ها وجود داره که به راه خدا می رسه و ارزش اینو داره که آدم جونشو براش بده!
واضح ترین حالتش تو جبهه و جنگ و برای دفاع از کشور و ملته
یا کسی که برای نجات جون کسی جون خودشو از دست میده. حالا اون آدم می تونه مادر و پدر و همسر و فرزند یا حتی یه آدم غریبه باشه!
مادری که موقع به دنیا آوردن نوزادش از دنیا میره!
کسی که در حال انجام وظیفه می میره!
و خیلی از راههای دیگه ای که تهش به راه خدا می رسه!
پس لازم نیست که حتما جنگی باشه که آدما فرصت یه مرگ خوبو داشته باشن!
به نظر من فقط لیاقت می خواد که در این صورت اگه در کمال صلح و آرامش تو خونمون نشسته باشیم خدا شرایطی رو به وجود میاره که بهترین مرگ نصیبمون بشه!
راه شهادت زیاده! خدا دنبال بهونه می گرده که این افتخار رو نصیب بنده هاش کنه فقط یه ذره حرکت از طرف ما رو می طلبه!
ممنون از موضوعی که مطرح کردین
یا حق
سلام!
خیلی خوب بود!
دقیقا موضوعی رو که میخواستم توی پست بعدی بگم!
شما توی چنتا جمله گفتید و بازار رو خراب کردین!!!:))))
چون قراره روی نظرات دوستان بحث رو ادامه بدم زیاد توی پاسخ به نظرات توضیح نمیدم!
ممنونم
یا علی
راستی یه چیزی یادم رفت!
مهم نیست که اون کسی که براش می میری و حاضری جونتو براش بدی یه روز می میره و فراموش میشه اگه اینطوری نگاه کنیم که این آدم بنده خداست و کار ما در راستای راه خداست و راه خدا یعنی شهادت!
ببخشید پرحرفی کردم!
سلام!
این نکته ای بود ! ولی بنظرم شرط داره!
انشا...ا توی پست بعدی ..
خواهش میکنم
دوستان هر چی بیشتر توضیح بدن ما بیشتر خوشحال میشیم :)
ممنون
یا علی
سلام آقای وطن دوست
راستی ممنونم بابت تبریکتون..خدا شما رو حفظ کنه..
حیفم اومد این تشکر رو اونجا در کامنت قبلم بگم.
گفتم بزارم همه ی بحث ها در مورد شهادت باشه و خالص...
ممنونم
یا علی.