۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

شهادت با یک قرائت دیگه(2)

سلام!

از همگی خاطر نظرات خوبتون تشکر میکنم!
بعضی اشکال وارد کرده بودند و بعضی هم کامل کرده بودند!
ممنونم

رستگار چنتا مورد از  مصداقهای شهادت  رو ذکر کرد  که بد ندیدم  بیشتر روش مانور بدم.


 امام صادق علیه السلام میفرمایند:«الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله»کسی که برای


 مخارج خانواده ی خود تن به کار و کوشش دهد مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند.

این حدیث خودش اثباتی هست برای تنوع مصداق های شهادت!


کسی که در این راه کشته بشه قطعا شهید محسوب میشه! البته ممکنه در گلزار شهدا دفن


 نشه ولی پیش خدا اجر و قرب پیدا میکنه.


یه نکته ای که در این حدیث هست اینه که این کسب روزی و مخارج باید از راه حلال باشه که جهاد


 در راه خدا محسوب بشه


مثلا یه دزدی برای تامین مخارج خانواده تن به کار و کوشش میده و از دیوار خونه مردم بالا میره


(خدا وکیلی اسون نیستا!! عرق ادم در میاد! من امتحان کردم! ولی دیوار خودی بوده ) و از دیوار 


میفته پایین و حضرت عزراییل لنگش رو میکشه و میبرش! بنظر شما این اقا  شهیده؟ یا مجاهد 


فی سبیل...ا محشور میشه؟


پس شرط داره


شرطش هم حرکت در چهارچوب خاصی هست.


تمام کسانی هم که مرگ خوب رو تفسیر میکنن درون این چهار چوب عمل میکنن. عملی که


برای غیر خود انجام  بشه.


مثلا کسی که جانش رو برای کشورش بخطر میندازه و میمیره ، اگر اون کشور و سرباز و  متجاوز 


هم که باشه، اون مرگ یه مرگ مرگی تلقی میشه!(یادمون باشه که دارم از دید اون جامعه نگاه 


میکنم).


در هر صورت این مرگ خوب یه رابطه ای با معشوق ،معشوقه،و یا علاقه مندی های طرف داره!


مثلا از یه برادر روس پرسیدم  دوست داری چطور بمیری؟ گفت: مست و با یه شیشه Vodka 


(مشروب روسی) !


پس خنده داره که اینا شهید باشن!


من یه نتیجه گرفتم:  کسی میتونه شهید باشه که در مسیر خدا و با قانون خدا حرکت کرده باشه!


انتهای مسیر خدا  بالابری به اسم "شهادت" قرار داده شده! که هرچی مسیرت به مسیر خدا 


نزدیکتر  باشه ، این بالا شهید رو  به مقام بالاتری میرسونه


دوستان در مورد فدا شدن برای کسان دیگه  حرف زده بودن.


بگذارید این  حرف رو با روایتی ادامه بدم:


روزی حضرت علی ، حضرت زینب که کم سن بود رو بغل گرفته بود.حضرت زینب پرسید بابا! مادر رو 


دوست داری؟ حضرت علی فرمودند :بله دوست دارم! بعد حضرت زینب همین سوال رو در مورد 


سایر اعضا خانواده پرسید و از پدر جواب واحد شنید. در اخر حضرت زینب میفرمایند: مگه در یه دل 


چند نفر جا میشن؟ حضرت علی جواب میدن: من همه شما رو بخاطر  "خدا" دوست دارم!


حضرت اگر به حضرت فاطمه میگفتند "جانم به فدایت"  ،فقط بخاطر خدا بود!


و فدا شدن برای مومن خدا و کسی که راهش راه خداست  همان فدا شدن در راه خداست!



شرط بعدی برای "خوب مردن"، "زندگی خوب هست که در پست بعدی صحبت میکنیم.


فکر میکنم دو یا سه پست دیگه  در مورد این موضوع صحبت کنیم!


والسلام



پ.ن:احتمالا میدونید که قم  متولی ساخت ضریح مطهر امام حسین(ع) هست. بخشی از هزینه ساخت توسط مردم تامین میشه. دوستانی که تمایل دارند  برای ساخت این ضریح  کمک مالی بکنند  میتونن از طریق سایت مربوطه شماره حساب رو دریافت کنن. ضریح مطهر سید الشهدا




نظرات 10 + ارسال نظر
د سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 08:02 ق.ظ

سلام
این آیه با بحث مرتبطه؟
«الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا فی‌ سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون»(20توبه)
(جهاد در لغت از “جهد” مشتق شده که به معنی غایت مشقت یا سخت کوشی است)
جهاد با مال...هم امید بخشه هم اعجاب انگیز! (گذشتن از جهان نیز انفاق به حساب می آید)
و البته چند تا سوال:
*(اعظم درجة عندالله)
*مرگ در این مسیر همون شهادته؟
*یه تفسیر مرتبط:(نمیدونم دقیقاً مربوط به این آیه هست یا نه، ولی کلاً حرف خیلی خوبی میزنن، جایگاه ایمان و تقوی این وسط!!! مراجعه به مطلب تقوی آقای بازارگان و خانم س-ف خالی از لطف نیست.)
(علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آیات فوق در وصف جهادکنندگان در راه خدا چنین می‌نویسد: خداوند در این دو آیه می‌خواهد بفرماید «جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و روز جزاست، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوا وا می‌دارد و مؤمن، به خاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به وجوب جهاد بصیرتی به دست می‌آورد و همین بصیرت نمی‌گذارد که در امر جهاد کاهلی کند، تا چه رسد به این که از ولی امر خود اجازه­‌ تخلف و معافیت از جهاد بخواهد. به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن ایمان به خدا و روز جزا دارای چنین تقوایی نگشته، دلش همواره در تزلزل و تردید است، و در نتیجه، در مواقف دشواری که پای جان و مال در میان است دلش می‌‌خواهد به هر وسیله­‌ ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد و برای این‌که از رسوایی خود نیز جلوگیری به عمل آورده باشد و صورت قانونی بدان بدهد از ولی امرش درخواست معافیت می‌کند.»)
«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون»(154بقره):
مطمئنم که همه این آیه را شنیدن. ولی وقتی دوباره نگاهش کردم... اینکه یه مرگی حیات بشه و بقیه مرگا نه! و تازه بقیه نفهمن که اصلاً قضیه چی هست.(ولکن لا تشعرون!!)
روح شهادت دقیقاً چیه؟ حرکت همیشگی در مسیر رضای خدا؟ ایمان و تقوی که بالاتر علامه طباطبایی گفتن؟ ...؟
توی پرانتز، کمی مرتبط با شعرآقای سپهر: «خداوند چنین فرموده است، من جانشین شهید در خانواده وی هستم. هر کسی رضایت خانواده شهید را جلب کند، رضایت مرا جلب کرده است و هر کسی آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(وسائل الشیعه، باب 25، حدیث 3)
ممنون بابت مباحث و مطالب خوبی که مطرح میکنید.
بیشتر مطالب بالا از منایع مختلفه ولی چون زیاد بود اسم نبردم.
ببخشید پرحرفی شد.

سلام!

چرا که نه! بذل مال هم میتونه جهاد باشه! مگه غیر از اینه که برای بعضها مال هم تراز با جان میشه!
گذشت از وابستگی و دوست داشتنی هاست که ملاکه!
وگرنه ترک چیزایی که دوست نداریم شاهکار نیست!

مطالب خیلی خوبی رو ذکر کردید! چیز یاد گرفتم!

ممنون
یا علی

مامان عیسی سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 09:20 ق.ظ

سلام
شهادت بهترین چیزیه که نصیب هر انسانی میتونه بشه که خوب همون طور که گفتید حتما شهادت نباید برای دفاع از کشور باشه و مصداق های زیادی داره .
اگه مثال های نقضش را نمی آوردید باورم نمیشد که کسانی باشند که دلشون بخواد تو اون حالات بمیرند چقدر وحشتناکهههههههههه
اما در مورد اون قسمت از نوشتتون تو پست قبل که اشاره کردید بعضیا میگن دوست دارند برای کسای دیگه بمیرند مثل پدر و مادر و بچه و اینها کسانی هستند که با مرگشون گرد فراموشی روشون میشینه و... قبول ندارم
به نظرم اگه کسی حاضر باشه برای پدر و مادرش بمیره هم شهید محسوب میشه و اگه بمونه و خدای نکرده داغشون را ببینه باید اجر بیش از یک شهید نصیبش بشه
شاید برای بعضی ها فراموش کردن مرگ عزیزاشون کار راحتی باشه ولی برای بعضی ها هم کار طاقت فرساییه و اگه تحمل میشه فقط به خاطر اینه که چاره ای جز تحمل نیست .
پدر بزرگم در سن 88 سالگی عمرش را داد به شما و خیلی زیبا از دنیا رفت در کمال سلامت شب خوابید و صبح دیگه چشم باز نکرد
مادرم را از 3 سال پیش دیگه هیچ وقت به شادی و سر زندگی روزهای قبل ندیدم و هر هفته با هر مشقتی باشه رفتن بر مزارش را ترک نمی کنه
میدونم اینا که در چند سطر اخیر نوشتم با شهادت بی ارتباطه اما به بخشی از نوشتتون مرتبطه
کاش مرگ برای پدر و مادر و فرزند را از اون مقوله مستثنی میکردید
به نظر من مرگ برای دیگری یعنی نهایت ایثار چون بالتبع هر کسی زندگی را دوست داره و اگه حاضر بشه بخاطر کسی بمیره .......
کاش خدا این توفیق را بهم بده که تا هستم برای پدر و مادر و فرزندم مفید باشم و روزی که خواستم بمیرم
خدا این توفیق را بهم بده که برای پدر و مادر و تنها فرزندم بمیرم
چون عشق به اینها عشق به همه خوبیهاست که خدا در وجودمان نهاده و در واقع همان عشق به خداست
حق یارتون

سلام!
"به نظرم اگه کسی حاضر باشه برای پدر و مادرش بمیره هم شهید محسوب میشه و اگه بمونه و خدای نکرده داغشون را ببینه باید اجر بیش از یک شهید نصیبش بشه "
اگر پدر و مادری مومن باشند با شما موافقم!
مردن پدر و مادر یک امر طبیعی هست و امتیازی رو برای کسی نمیاره! الیته قطعا رنجی که میبره کفاره گناهانش میشه!

روایت هست مادری هم که سر زا بره شهید محسوب میشه! اما چه مادری؟! مادری که مومن باشه!
اگه انطوری بتشه که تمام مردم دنیا یا خود شهیدند و یا اقوام درجه یک شهید!!
اگر خدا در بین نباشه هیچ امتیازی برای کسی نیست چه بسا که خاسر از دنیا بره!
مثل ازدواج که در صورتی که خدا در بین باشه ایم ازدواج مقدسه و معنی پیدا میکنه و در غیر اینصورت مشروع نیست!
هر ایثاری شهادت نمیشه!

عشق به پدر و مادر هم باید در راستای عشق به خدا باشه! عشق یه پدر و مادر یک امر غریزی و طبیعی هست.
در جنگ بدر هم بودند پدر و پسری که روبروی هم جنگیدند! اگر عشق فرزند به پدر بر عشق به خدا غلبه میکرد،اون پسر شهید بود؟

ممنونم
یا علی

هدی سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام آقای وطن دوست
فکر کنم دارین شهید پروری می کنید :دی
خیلی خوبه:)
بله درسته ..دل جای خداست یعنی خانه ی خداست کسی رو نباید به اون وارد کرد و این خانه رو به غیر صاحبش داد که البته میدونم خیلی موقع ها امتحانات سختی برای تک تک مون بوجود میاد که ممکنه خدایی نکرده این خانه رو خانه ی نفس و مادیات خودمون کنیم که من پناه می برم به خدا از این مورد و میدانم بسی سخت است همه در معرض خطریم ..بگذریم.
پس وقتی این خانه شد خانه ی خدا باید همه چیز و همه کس رو خدایی دید کسی که دوست خداست رو دوست داشت و کسی که دشمن خداست رو دشمن داشت ..حالا چه طور می تونیم این حق رو ادا کنیم و دوستان خدا رو دوست بداریم و دشمنان خدا رو دشمن باید تقوای دل داشته باشیم در حرفهامون قضاوت هامون و عمل هامون رضای خدا رو طالب باشیم یعنی یه جورایی بی خود شیم و این بی خود شدن خیلی خیلی سخت است برای همه ی ما که با ریاضت و کوشش بسیار بدست میاد که فکر میکنم اینقد امتحان پس بدیم که خدا خودش این شایستگی رو در ما ببینه و ایجاد کنه.
و بعد از اون هم شهید شیم ان شاءالله در راه خدا.
البته این حرفها به این معنی نبود که من دلم رو تمام و کمال جای خدا کردم نه ..پناه می برم به خودش از این قضاوت غرور آمیز ..من دارم راه رو برای خودم مشخص میکنم و می بینیم هنوز هم در دلم خیلی چیزهاست که برای خودم هست و هنوز سخته که اونا رو از خودم دور کنم ...

سلام!

ممنونم
موافقم

شهید شدن اسون نیست.
ارزوی شهادت رو که میتونیم بکنیم
یا علی

رستگار سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 08:08 ب.ظ http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام
با حرفاتون موافقم!
فقط در مورد: " تمام کسانی هم که مرگ خوب رو تفسیر میکنن درون این چهار چوب عمل میکنن. عملی که برای غیر خود انجام بشه."
به نظرم در مورد همه مصداق نداره!
از زبون خیلی ها شنیدم که مرگ خوب یعنی مرگ خواب! بخوابی و بیدار نشی...
فکر می کنم این آدما به "چطور مردن" بیشتر از" در چه راهی مردن" فکر می کنن!

یاد یه داستانی افتادم:
فکر می کنم تو یکی از جنگ های پیامبر بوده که یکی از یاران وسط میدون جنگ جایی پناه گرفته بوده که یه دفعه یه خری رو می بینه که صاحب نداره!
طمع می کنه که اون خر رو صاحب بشه. وقتی به سمتش می ره تو راه تیر می خوره و کشته می شه!
می شه به چنین آدمی گفت شهید؟! البته شاید شهید راه خر!!!
این نشون می ده اگه لیاقتشو نداشته باشی تو میدون جنگ و تو جبهه حق هم شهید نمی شی!

یا حق

سلام!

بله ! درسته !
باید بدونیم که سلیقه ها بسیارند! و مثال دوست روسی رو به همین خاطر اوردم!
بهتر بود از قید اخلاقی و ارزش یودن هم استفاده میکردم!
چون خوابیدن هیچ کجا ارزش نیست!
ولی اگر در حین عبادت بمیره، بخاطر اینکه عبادت یک ارزش هست این امر پس مردن در این حالت هم ارزشمنده و زیباست!

البیه این حرف من ممکنه نقص داشته باشه و در اینده اصلاخ بشه!

"چطور مردن" و " در چه راهی مردن"!! نکته خوبی بود!

داستان قشنگی بود!شهادت خلوص نیت میخواد !

ممنونم
یا علی

امین سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 08:30 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام علیرضا!
چه خبره اونجا توی بلاد کفر! :):)

اگه می‌تونی منبع اون نظر سنجی رو می‌خوام، خیلی برام جالبه.
می‌دونی به نظر من انسان بی معنویت غربی مثل اون کیسه نایلونی هست که توی بزرگراه گیر افتاده، هر ماشینی که رد میشه اونو با سرعت به سمتی بلند میکنه. خیلی این صحنه برای من جالب بود.خودم از این برداشت لذت بردم!!!

مفهوم شهید خیلی عظمت داره، اصلاً در گنجایش کلمات نیست...

راستی رفتی سی دی مشهد رو از 301040 بگیری؟
منم به روزم

سلام!!

قیامته!!! :)))

کجایی تو ؟! زنده ای بشر؟! :)

راسنش اون نظرسنجی رو پارسال توی تایمز خوندم ! نمیدونم کی بود؟!
اگه شد حتما!

میبینم که حسابی در زمینه نتیجه گیری از مشاهدات استعداد داری!؟ :))

داریم با کلمات بازی میکنیم! اینشا...ا که شهذا کمک کنن و یه نتیجه خوب بگیریم!

مگه دست علیه؟ هنوز اپلود نکرده! منتظرم

اومدم!
یا علی

س سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 09:26 ب.ظ http://sayeye-abr.blogfa.com

سلام علیکم!

چندبار اومدم ولی وقت نشد بخونم!حالا خوندم.بله محور که خدا باشه مرگ ارزشمند میشه.
در تایید صحبتای شما و انواع شهادت:

شنیدم غرق شدن در دریا هم شهادت محسوب میشه(فک کنم حدیثه)
پیداش کردم میذارم.

یه شهادت هم سراغ دارم که ترجیح میدم با حدیثش بنویسم.
اما یه اشاره کوچک اون هم:
عاشق شدن کتمان عفت ورزیدن مردن=شهادت

تو کامنت بعدی می نویسم!

سلام!

من شنیده بودم که شهیدی که در دریا غرق بشه مقامش بالاتره!

فرمول خوبیه

منتظریم
یا علی

یه آشنا چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 12:10 ق.ظ http://fellow.blogsky.com

سلام
اول حاج علی آقا جایزه حدس درست ما چی شد؟ :دی

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون* فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقو بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یهزنون* یستبشرون من الله و فضل ...
آیه یکصد و هفتاد و ... سوره آل عمران.
زنده بودن شهیدان نزد خدا رو متذکر می شود که منظور نه زنده بودن به مثال زندگی دنیوی است بلکه زنده بودن اخروی مد نظر هست و درسته که برای همه انسانها این حیات و زندگانی وجود دارد ولی زندگانی که برای شهدا فرض شده است آنقدر دارای مراتب معنوی والایی است که گویا اصلا زندگانی سایرین در نزد آن هیچ هم به شمار نمی آید. که در ادامه هم می گوید حوشحالی آنها از باب نعمتهای فراوانی است که خداوند به آنها می دهد. و البته همرزمان آنها که نمرده اند هم همینگونه اند و شهدا چون آنها را در جهان می بینند که خداوند برایشان مقاماتی در نظر گرفته است باز هم خوشحالند...
انگیزه خالص لله، پیامبر می فرماید شهید کسی است که در مسیر جهاد فی سبیل الله کشته شود، یعنی "فقط" همه چیز برای خدا باشد، برای حفظ ناموس و میهن هم آمده باشد اگر رضای خدا در کار باشد (که رضای خدا هم در همین است) مقرب درگاه او خواهد بود و دیگر هیچ.
اصلا چرا اینها را نوشتم؟! آن هم با این ادبیات!!! نمی دانم، شاید به خاطر خواندن کامنت خواهر دانشجو بود!

راستی در مورد جزوه هم این را بگویم که اصلا ما بی خیالش شدیم اگر راه دیگری به نظرت می رسد بسم الله (فایلش در جایی موجود نیست؟) وگرنه بنده به خودم اجازه نمی دهم اینهمه مشقت را به شما تحمیل نمایم.
یاعلی

سلام!

یه صلوات! :دی

"انگیزه خالص لله، پیامبر می فرماید شهید کسی است که در مسیر جهاد فی سبیل الله کشته شود، "
تمام حرف همینه!

نه بابا! چه زحمتی! قرار نیست که دست نویس کنم! انشا...ا سر فرصت!

یا علی

مهدی چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 08:14 ب.ظ

سلام
خوبی؟خسته نباشی ببا این همه فعالیت!به قول قدیمی ها خدا قوت!
با حرفات کاملا موافقم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شهید همت این رو توی وصیتنامه شون اوردن
فعلا با اجازتون میرم تا بعد ارشد امین جان که ترکونده!من همچنان موندم!
راستی با (چرا دلت میگیره؟ شاید برای تو غبطه خوزدن باشه و برای دیگره خیر؟ از این میترسی؟ )این جملت اصلا مخالفم!یادت رفته توی اونور شرایط ایرانو ؟خیلی حقایق فدای مصلحت میشن!مصلحتهایی که ما با عقل خودمون میسنجیم!نه با حقیقت مسئله و با داشتن علم!من حاضرم واسه دیدن شادی مردم هر کاری بکنم!گاهی وقتها وقتی کسی اذیتم میکنه و ناراحت میشم:میگم خدایا اگه قراره به خاطر این عملش بهش ناراحتی و عذابی برسه من راضی نیستم!بگذار خودش در گذر زمان می فهمه چه کرده نفهمید باز هم من راضی به دیدن رنج کسی نیستم!
انشاالله که دعام می کنی!بهشون نیاز دارم!و پیش تر از اون به لطف خدا و نگاهی که اگه بهم بندازه!
خدا به همراهت
(راستی چند تا مطلب بود بعد میگم)

سلام!

قربونت!چطوری تو؟!!

تا ته گرفتم چی میگی! توضیح الکی دنباله حرفت نمیکنم!

برو که دارم مثل رگبار و مسلسل دارم دعات میکنم! :دی

یا علی

د پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 12:30 ق.ظ

سلام.
1.قبول نیست. شما که امکان نظر خصوصی ندارید اینجا! :دی
2.یه کم نفهمیدم. شایدم بیشتر از یه کم، چند دور خونئم ولی منظورتونو درست متوجه نمیشم. در مورد کی صحبت کردید؟ کلاً؟ ولی واقعاً من تغییری احساس نمیکنم.
و نهایتاً کلی تشکر!! قدر فرصتی که میگذارید رو میدونم.

سلام!
عیب نداره! ما رو بازی میکنیم! :دی

لحن این نظری که همین الاناینجا گذاشتید رو دوبار نگاه کنید!

خواهش میکنم! :)
یا علی

س.ح پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 12:39 ق.ظ

سلام..
اقا اجازه یه سوال..
در مورد نظر رستگار عزیز تو پست قبل..من موافقم که هر کدوم از این اهدا ف مصداق شهادت باشه..ولی احتمالا درجه اونا یکی نیست پیش خدا هست...؟

و یه نکته دیگه این که به نظرم شهادت وقتی به ادم خیلی میچسبه که ۲ تا نتیجه رو همزمان داشته باشه
۱.رضای خدا
۲.تاثیر گذاری در اون برهه زمانی

مثلا تو شرایط امر به معروف و نهی از منکر میخوندم که اگه

بدونی که با اظهار نظر در برابر یه حاکم زورگو قرار جونت رو

از دست بدی نباید این کار رو انجام بدی..عین جملش این

بود:اگر مظنه مفسده ای به خود یا یکی از مسلمانان باشد

وجوب ان قطع خواهد شد.و در این حالت اگر جونش رو از دست بده شهید به حساب نمیاد..

این نشون میده که برای فداکاری کردن هم باید یه کیاست خاص داشت
و هر جایی نباید جونت رو به خطر بندازی..

یه موقع در مورد من فکرای بد بد نکنین..من فقط میخواستم همه شرایط رو در نظر بگیریم حالا که بحثش مطرح شده..
یا علی

سلام!
کلی جواب دادم ولی ثبت نشد!

قطعا بین شهدا اختلاف مرتبه وجود داره! خیلی از مواردی که بعنوان مصداق شهادت ذکر میشه بخاطر با ارزش کردن اون کار هست.مثلا اسلام میخواد اهمیت کار و تلاش رو توی حدیث امام صادق نشون بده!

یا همینطور اهمیت مادر رو! ولی شهدای کربلا و جنگ کجا و کسی که سر کار کشته میشه کجا؟!

افرین!
تاثیر گذاری فاکتور مهمیه! که از چند جهت میشه روش بحث کرد که بعدا صحبت میکنیم!

در فقه اگر امر به معروف خطر جانی داشته باشه وجوب اون از بین میره! یعنی دیگه وظیفه نیست! ولی نمیشه گفت که ممنوعه!

امر به معروف برای امام حسین و خانواده و یارانش کاملا خطر جانی داشت! ولی بخاطر تاثیر گذار بودن این رو پذیرفت!

مفسده بعنی مضر بودن هست! یعنی اگر امر به معروف باعث ضرر به خود و یا دیگران بشه و فایده ای نداشته باشه شهادت محسوب نمیشه!

امر به معروف نهی از منکر باید هزینه رو کم کنه ! نه اینکه هزینه روی دست اسلام بگذاره!!

در مورد کیاست با شما موافقم!

چرا فکر بد؟! اتفاقا نکات خوبی بود!
ممنونم
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد