۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ (2)

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم



چند وقت پیش یه پست نوشته بودم در مورد حضرت علی با عنوان "مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ". (اینجا)
مطالبی که نوشته بودم از نگاه شیعه بود . درصدد این بودم که این مسئله رو از نگاه تفاسیر اهل سنت هم بررسی کنم

و  دیدگاههای اونها رو هم بررسی  کنم .  دوست داشتم بدونم منظور از "مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ"  در تفاسیر اهل سنت کیست!

در اون پست از دو ایه 

قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی لِیَبْلُوَنی ءَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَ مَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبّی غَنِیٌّ کَریمٌ ( 40 )    سوره نمل

و


وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی‏ بِاللّهِ شَهیدًا بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ ( 43 )   سوره رعد

استفاده شد.



در تفسیر «انوارالقران »  نوشته عبدالرؤوف مخلص ،"مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ" در  ایه 43 سوره رعد اینگونه تفسیر شده :


 «و بس‌ است‌ کسی‌ که‌ نزد او علم‌ کتاب ‌است‌» یعنی‌: بس‌ است‌ گواهی‌ علمای‌ اهل‌ کتاب‌ در حق‌ من‌ که‌ اوصافم‌ را درکتابهایشان‌ می‌یابند. به‌ قولی‌ این‌ آیه‌ مدنی‌ است‌ و در این‌ صورت‌ معنی‌ این‌ است‌: گواهی‌ کسانی‌ از اهل‌ کتاب‌ که‌ اسلام‌ آورده‌اند ـ مانند عبدالله بن‌ سلام‌ ـ برایم‌ بس ‌است‌ زیرا مسلمانان‌ اهل‌ کتاب‌ بر صدق‌ رسالت‌ من‌ گواهی‌ می‌دهند. به‌ قولی‌دیگر: مراد کسی‌ است‌ که‌ علم‌ لوح‌ محفوظ نزد اوست‌ و او خود خداوند است‌.


و در تفسیر «راستین» تالیف علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی، امده است:


"(وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) و کسی که نزد او علم کتاب است میان من و شما گواه باشد. و این علما و دانشمندان تورات و انجیل را دربر می گیرد؛ کسانی از آنان که ایمان آوردند و از حق پیروی کردند و به رسالت پیامبر گواهی دادند، و صداقت آن را به صراحت بیان کردند.
و هر کس از اهل کتاب این شهادت را کتمان کرده و خبر نداده باشد که چنین شهادتی را به نزد خود دارد (بداند که) خبر دادن خدا از شهادتی که نزد وی می باشد بی بلیغ تر است از خبر دادن وی. و چنانچه شهادتی نزد وی نبود با حجت و دلیل اثبات می نمود که نباید از او خواسته شود که شهادت بدهد.
و علت اینکه خداوند دستور داده است اهل کتاب بر رسالت پیامبر گواه گرفته شوند این است که آنها اهل این کار هستند و در هر کاری باید کسانی گواه گرفته شوند که اهلیت و شایستگی داشته باشند، و در این کار از دیگران آگاه تر باشند؟ اما کسی که نسبت به این مسئله بیگانه است، مانند بیسوادان و مشرکین عرب و دیگران، گواه گرفتن آنان فایده ای ندارد، زیرا آنها آگاهی و شناختی در مورد این قضیه ندارد
".

                                                           * * *


میبینید که اهل سنت برا این اعتقاد هستند که "مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ"  به علمای اهل تورات و انجیل اشاره دارد.



1-همونطور که میدونیم سوره رعد ،یک سوره مدنی هست و تاریخ نشان داده که اسلام  و پیامبر اسلام در مدینه ،هدف کینه جویی های ادیان دیگر بخصوص یهود  بوده و جنگ معروف «خیبر» هم  دلیل واضحی بر این اوضاع بود. 


لازم به ذکر است که در این فتنه ها دست علما و دانشمندان(احبار) یهود در میان بود نه عامه مردم یهود.


2-از طرف دیگه قران با لحن بسیار تندی علیه یهود و نصارا سخن گفته است 


حال ، با این اوصاف چطور ممکنه که خداوند این قوم منحرف را به شهادت بگیرد؟!


                                                               * * *


یه نظر دیگه هم از طرف اهل سنت بیان شده که میگن منظور از "مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ"  خدا هست!

خوب ، اگه دقت کنید  در این ایه امده " خدا و کسی که   علم کتاب در نزد اوست"!!


پس در اینجا پای شخص دیگری غیر از خدا در میان است. بنابر این این نظریه هم باطله!


**برای دیدن  صحبتهای تکمیلی  به قسمت نظرات مراجعه شود



والسلام



کتابهای مورد علاقه(بازی)

                                                       بسم الله الرحمن الرحیم

سلام!


دوست خوبمون مهرگان، یه بازی راه انداختن که از ما هم خواستن شریک بشیم ، پس ما هم لبیک گفتیم!


روند کا ر به اینصورت شرح داده شده که اسم هفت کتاب مورد علاقه رو بنویسم و از هفت دوست هم دعوت کنیم که  در ولاگشون همچین  این بازی رو  انجام بدن! باید جالب باشه!


دوستانی هم که وبلاگ ندارند ،میتونند در قسمت نظرات هفت کتاب مورد علاقه خودشون رو بنویسند!


پس شروع میکنیم ! 


1- سینوهه ؛پزشک مخصوص فرعون- نوشته میکاوالتاری- ترجمه ذبیح الله منصوری : یادش بخیر! یه کتاب دو جلدی بود که سال اول دبیرستان خوندمش. تا زمانی که تمام نشد دست به سیاه و سفید نزدم


2-جهان در پوست گردو ،تاریخچه زمان- نوشته استیون هاوکینگ (Stephen William Hawking)- این دو جلد کتاب واقعا عالی بودن، این کتابها رو به کسانی که به فیزیک علافه دارند توصیه میکنم. این کتاب رو هم قبل ورود به دانشگاه خوندم.



3- کیمیای محبت( داستان زندگی شیخ رجب علی نکو گویان -خیاط)- نوشته : محمدی ری شهری- این کتاب بسیار روی وضعیت کنونی من تاثیر گذار بود و یکی از دلالیلی که الان من رو اینطور میبینید بخاطر تاثیر این کتابه!


4- استاد عشق( سرگذشت پرفسور حسابی)- نوشته ایرج حسابی- این کتاب هم از کتابهای بسیار تاثیر گذار در زندگی من بود! که در ایام کنکور خوندمش! یادش بخیر


5-"منِ او" و " بی وتن" و" ارمیا"- از اثار  رضا امیر خانی- 


یادمه که کتاب " من او" رو در حالی که توی خیابون هم قدم میزدم داشتم میخوندم!! چند بار نزدیک بود تصادف کنم! البته یکی از ماشین یه کوچولو بهم زد!     خلاصه در هر شرایطی که بگید من این کتاب رو خوندم که بالاخره تموم شد!


کتاب " بی وتن" رو هم که دختر خاله ام قبل از اینکه بیام انگلیس بهم هدیه داد!  یک ماه گذشت و وقت خوندنش رو پیدا نکردم!تا اینکه یه روز شروع کردم  به خوندن! چشمتون روز بد نبینه، اینقدر غرق خوندن شدم که  تمام کلاسهای اون روزم رو از دست دادم! 


این کتابها رو به دوست داران رمان پیشنهاد میکنم (highly  recommended)  




6- چیستی علم- نوشته چالمرز- ترجمه سعید زیباکلام- کتابی عالی برای علاقه مندان به فلسفه علم. با این کتاب بطور جدی وارد فلسفه شدم! البته هنوز هم در ورودی فلسفه گیر کردم! 




7-بار هستی- اثر میلان کوندرا- یه کتاب خیلی خوب ، البته باید حواستون باشه که هر چی میگه رو نپذیرید!  فکر میکنم که افای امیر خانی هم شیوه داستانسرایی رو از ایشون گرفتن!



خلاصه این رو بگم که اگه از کتابی خوشم بیاد بطور وحشتناکی جذبش میشم، هر کس با من همسفر میشه حواسش باشه که به من کتاب نده!  چون شب و روز برام فرقی نمیکنه!


البته این کتابها چیزایی بود که یادم اومد!


خوب اجازه بدید هفتا از دوستای خوبمون رو  دعوت کنیم برای این بازی


اقایان:


 اقا داوود


امین


مهدی


خانمها:


رستگار


هدی


فاطمه


د


بقیه رو گذاشتیم برای بقیه دوستان که به اونها هم چیزی برای دعوت کردن برسه! 



سگهای پائولوف

                                                             بسم الله الرحمن الرحیم




سلام دوستان


در مورد سگهای پائولوف چیزی شنیدید؟

پائولوف(Ivan Petrovich Pavlov) یک دانشمند بیولوژیست روس بود که در سال 1904  بخاطر مطالعالتش در مورد فرایند گوارشی، جایزه نوبل رو به خودش اختصاص داد.


امروزه پائولوف رو بخاطر نظریه معروفش با عنوان «شرطی سازی کلاسیک»، (Classial Conditioning)،  میشناسند که به یکی از مفاهیم بنیادین در علم روانشناسی تبدیل شد.


اگر مایل باشید کمی در مورد این مفهوم و ازمایشات صورت گرفته صحبت بکنیم.


پائولوف سالها روی تاثیر مایعات  بر روی سیستم  گوارش تحقیق کرد که یکی ازاین مایعات بزاق دهان است.


اصلا بگذازید خودمونی بگم!


این اقای پائولوف این سگها رو توی قفسی گذاشت که جز از طریق یک سوراخ ، راهی به بیررون نداشت. او از طریق این سوراخ قطعات گوشتی رو به سگها نشون میداد  و سگها بمحض دیدن گوشت بزاق دهانشون ترشح میشد. بعد از این عمل  ضدای زنگی بصدا در میومد که سگها با تیز شدن گوشهاشون به این محرک پاسخ میدادن.


در مرحله بعد، همراه با  نشان دادن گوشت و ترشح بزاق،  زنگ هم  بصدا در میومد و این مرحله چندین بار تکرار شد .


دفعه بعد ، قبل از اینکه گوشتی نشان داده شود، زنگ بصدا درمیامد (چند ثانیه زودتر)


و در پایان ، پائولوف موفق شد بدون اینکه گوشتی به سگها نشان دهد ، پاسخ مربوط به گوشت یعنی ترشح بزاق رو از طرف سگ دریافت کند.


   


                                            


میبینید که سگها طی این فرایند شرطی شدند و نسبت به صدای زنگ  پاسخ دیگه رو نشون میدادن.


این اصطلاح "شرطی شدن" رو که این روزها زیاد میشنوید ، چنین ریشه ای داره!


یک پرانتز: من با این چیزی که امروزه در ایران با عنوان روانشناسی شناخته میشه کاملا مخالفم. بنظر من  واژه psychology  هیچ ارتباطی با مفهوم روان یا روح نداره  و  در این علم صرفا مکانیسم رفتاری مورد بررسی قرار میگیره . چیزی که در این علم بررسی میشه ،با روح و فطرتی که در قران ازش صحبت میشه کاملا متفاوته!



حالا بنظر شما تکلیف اون فطرتی که در قران ازش حرف زده چی میشه؟

تکلیف اون روح چی میشه؟

ایا این نظریه درسته؟ایا این نظریه همیشه درسته؟


ایا این شرطی سازی همیشگی ست؟ یا ممکنه با تلنگری برهم بریزه؟

و ایا برای برگردوندن به حالت قبلی ،نیاز به شرطی سازی مجدد هست؟


ایا در مورد پرستش خدا هم صدق میکنه؟



دوست دارم با دوستان در این مورد بحثی داشته باشیم.