۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

شهید عبدالحسین برونسی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

سلام دوستان!

 

از اظهار لطفتون بی اندازه تشکر میکنم! همدردی کردید و همراه بودید!! ممنونتونم!!

 

انشاالله که عزیز باشید و داغ عزیز نبینید!

 

 

خیلی حالم خوبه! یه تفالی زدم به دیوان جناب حافظ و غزلی گرفتم  چنین:

 

 

 

تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو

پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

 

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

 

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو

 

دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار

گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو

 

خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند

این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو

 

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر

کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو

 

شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست

جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

 

خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن

حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو






اخیرا شنیدم که پیکر پاک شهید برونسی رو پیدا کردن. احساس خاصی داشتم. شخصیت عجیبی بودند

 

شهید عبدالحسین برونسی!

بچه تربت حیدریه بود، روستای گلبوی کدکن!

شغلهای مختلفی رو اشتغال داشت که در نهایت بنایی رو انتخاب کرد! بنّا بود! عارف بود

فرمانده تیپ هجدهم جواد الائمه

 


سال 1363 در عملیات بدر در جزیره مجنون بشهادت رسید!

کرامات بسیار داشت که ساده زیستی و کسب رزق حلال بارزترین اونها بود.

کتابی هست با موضوع شرح حال این شهید با عنوان «خاکهای نرم کوشک»، نوشته سعید عاکف که توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید.

 

فرازهای از وصیت نامه شهید برونسی(بطور پراکنده)

 

 

ای جوانها، ای انسان‌ها! به این قرآن توجه کنید که با ما چقدر دارد روشن حرف می‌زند و به روشنی به ما بیان می‌کند، بیایید تجارت در راه خدا کنید و از این تجارت چهار روز دنیا دست بکشید. چه معامله‌ای بالاتر از اینکه خدا خریدارش باشد. خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است.

***

 آخر چرا به طرف جهنم پیش می‌روید. این قرآنی که چندین سال است که در غریبی مانده است، او را زنده کنیم و سرمشق زندگیمان قرار دهیم و آن انسانیتی که خدا برای ما خلق کرده است و ما را به بهترین اندام و قواره خلق کرده را به اثبات برسانیم...

***

....فرزندان عزیزم! از قرآن مدد بجویید و از قرآن سرمشق بگیرید تا به گمراهی کشیده نشوید من که این آیات را برای شما می‌خوانم از صمیم قلب می‌خواهم چند شب دیگر به سمت دشمن روانه شوم و اگر برنگشتم  امیدوارم که شما به قرآن بپیوندید و به این وصیت هایی که من کردم عمل کنید.... باید مو به مو حرف رهبر عزیزمان را عمل کنیم و اگر قلب امام از ما ناراضی شد خدا از ما ناراضی است ..... مادر عزیزم! مادر مهربانم، خوب توجه کن من این راه را با چشم باز انتخاب کرده‌ام و با چشم باز این راه را رفته‌ام.

من با چشم باز این راه را پیمودم و ثابت قدم مانده ام امیدوارم این قدم هایی که در راه خدا برداشته ام خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد .

فرزندانم خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگی تان قرار دهید . باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان عجل الله باشید .همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند .

 

***

ای همسر عزیز و ای همسر مهربانم که یاد در خانه من رنج کشیده‌ای انشاءالله که خداوند از تو و من راضی باشد من که از تو بسیار راضی هستم.

 

...شما ای‌ زن‌، چون‌ زینب‌ کبری‌ (سلام‌الله علیها) فرزندانم‌ را هم‌ پدری‌کن‌ و هم‌ مادری‌، مادری‌ که‌ اسلام‌ می‌گوید. برای‌ چندمین‌ بار باز هم‌می‌گویم‌؛ هر کس‌ آمد و گفت‌: فرزند بی‌ بابا نمی‌خواهم‌ باید توی‌ دهنش‌بزنید. همسر عزیزم‌ شما هفت‌ فرزند دارید، باید آنها را آنچنان‌ با اسلام‌ آشناکنید که‌ روز قیامت‌ هم‌ به‌ درد خودت‌ بخورند و هم‌ به‌ درد من‌، در راه‌ امام‌خمینی‌ که‌ همان‌ راه‌ قرآن‌ و راه‌ امام‌ حسین‌ است‌ بروند تا سر حدشهادت‌. از همه‌ شما می‌خواهم‌ که‌ هر موقع‌ پسرانم‌ را داماد کردید، یک‌دختر مؤمن‌ بگیرید، فاطمه‌ و زهرا را هم‌ یک‌ شوهر مؤمن‌ برایشان‌ انتخاب‌کنید، برای‌ داماد و عروس‌ کردن‌ فرزندانم‌ پی‌ مال‌ دنیا نروید، فقط‌ ببینید که‌ ازهمه‌ بهتر خدا را می‌شناسد، ملاک‌ خدا باشد. در هر کار اگر انسان‌ خدا را درنظر بگیرد انحراف‌ ایجاد نمی‌شود. همسر عزیزم‌! اگر شما این‌ حرف‌هایی‌ که‌ من‌ در وصیت‌ نامه‌ نوشتم‌، عمل‌ کردید، من‌اگر در راه‌ خدا شهید شدم‌، شما را تا به‌ بهشت‌ نبرم‌! خودم‌ نمی‌روم‌. ازهمه‌ی‌ شما می‌خواهم‌ که‌ مرا حلال‌ کنید و از پدر و مادر مهربانم‌ هم‌می‌خواهم‌، که‌ مرا حلال‌ کنند.

***

 

ای مردم نادان ای مردمی که شهادت برای شما جا نیفتاده است در اجتماع پیشرو باید درباره شهیدان کلمه اموات از زبانها و از اندیشه ها ساقط شود و حیات آنان با شکوه تجلی نماید(( بل احیا عند ربهم یرزقون)).

فرماندهی برای من لطف نیست گفتند این یک تکلیف شرعی است باید قبول بکنید و من بر اساس « اطیعو ا الله و اطیعو ا الرسول و اولی الامر منکم » قبول کردم . مسلما در این راه امر به معروف و نهی از منکر از مردم نادان زیان خواهید دید تحمل کنید و بر عزم راسختان پایدار باشید .

 

***

فرزندانم، خوب به قران گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید و متوسل به امام زمان باشید. همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پنهانی نکند.

.... فرزندانم! هر آینه، خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش می‌کند حواستان جمع باشد، خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پیدا نکند... خدا خودش می‌گوید وقتی رزمنده‌ای از خانه‌اش بیرون می‌رود تکفل آن خانه به عهده خود خداست... من می‌دانم که خدا یار فرزندانم است.....

توصیه‌ی آخری که به فرزندانم دارم، فرزندان عزیزم قدر مادرتان را بدانید و نگذارید مادرتان غصه بخورد و قدرش را بدانید.

***

...پروردگارا ما را هم مدیون شهدایمان نمیران. مرگ ما را هم کشته شدن در راه خودت قرار بده.

 

....پروردگارا همسرم را برای بزرگ کردن فرزندانش در راه خودت یاری فرما و از زخم زبان‌هایی که زده می‌شود و آن‌ها را و این زن انقلابی را خودت محفوظ و منصور بدار.

 

خدایا باز هم مرگ مرا کشته شدن در راه خودت قرار بده.

 

عبدالحسین برونسی

 

نظرات 11 + ارسال نظر
همت سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 09:13 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com

پروردگارا ما را هم مدیون شهدایمان نمیران. مرگ ما را هم کشته شدن در راه خودت قرار بده

سلاام!

الهی امین! :)

یا علی!

امین سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 11:14 ق.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام علیرضا
توی روزنامه دیروز که این خبر رو شنیدم خیلی خوشحال شدم،یه حس خاصی داشت. ای کاش میشد توی تشییع شرکت کرد... "خاک‌های نرم کوشک" جزو بهترین کتاب‌هایی هست که تا حالا خوندم. عجیب مرد خدا بود این شهید.خدا رحمتش کنه...

اردیبهشت،خرداد، تیر و بالاخره نیمه تیر!

یاعلی

پ.ن: بابا وردار این شکلک‌های لامصب رو!!! :):):):)

سلاام حاج سید امین!!

خووبی؟!
اگر تشییعی بود و برگزار شد، از طرف من هم برید!

اره! کللی هم استقبال از این کتاب شد! ماشالا داشت!! :)

یه انشاالله ی هم بگو!!:دی

پ.ن: بقول شیرازیا، عامو...! حوصلم نمیشه! :))

یا علی!

هدی سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 11:28 ق.ظ http://elmoservat.blogfa.com

سلام آقای وطن دوست

ان شاءالله سلامت باشید.
...
چه پست خوبی بود عجیب حرفهای این شهید بزرگوار به دلم نشست حس میکنم تشنه ی شنیدن این حرفها بودم ...خدا خیرتون بده ..
...
یا علی
التماس دعا

سلاام!

احوالات شما!؟

ما هم شکر خدا خوبیم و دماغمون چاق! :)

خدا شما رو هم خیر بده که وقتی میخونید یه دعایی هم برای ما میکنید!:)

زنده باشید!
یا علی!

امین سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 12:15 ب.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

ای بابا،حالمان گرفته شد:
"در پی اعلام خبر پیدا شدن پیکر سردار شهید برونسی، فرزند شهید این مطلب را تایید نکرد و ضمن گلایه از رسانه‌ای شدن این خبر گفت که خودشان باید قضیه را جمع کنند. عباسعلی برونسی اظهار داشت: ما پیشنهاد کردیم این موضوع را تکذیب کرده و پیکر پیدا شده را به عنوان شهید گمنام تشییع کنند، زیرا پدرم در آخرین دیدار گفته بود «شک نکنید، جنازه من برنمی‎گردد و اگر بعد از چند سال استخوانی آوردند و گفتند این مال من است، باور نکنید...» وی در گفت‎وگو با ایسنا ادامه داد: سردار باقرزاده، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به طور ناگهانی به منزل ما آمد و قضیه پیدا شدن پیکر پدر شهیدم را مطرح کرد، در حالی که حتی فرمانده سپاه، رئیس بنیاد شهید و هیچ یک از دیگر مسئولان اطلاعی از این مورد نداشتند. فرزند سردار شهید برونسی با تاکید بر این موضوع که مادرم، خانواده شهید و هیچ یک از همرزمان این قضیه را تایید نکرده‌اند، افزود: حتی دکتر قالیباف طی تماسی گفت که شهید برونسی در آن زمان لباس بادگیر نمی‌پوشید ضمن این که درباره قرآنی هم که همراه شهید پیدا شده، هیچ گونه شواهدی در دسترس نیست. صبح دیروز همسر شهید برونسی و تعدادی از همرزمان این شهید در گفت‌وگوهایی که با رادیو داشتند با انتقاد از شیوه اطلاع‌رسانی پیدا شدن پیکر شهید بعد از 27 سال و عدم اطلاع به خانواده وی، تصریح کردند که نشانه‌های پیدا شده همراه شهید از جمله لباس شهید با شواهد و روایت‌ها مطابقت ندارد. سردار باقرزاده نیز صبح دیروز در گفت‌وگوی رادیویی، پیکر پیدا شده را همچنان متعلق به شهید برونسی دانسته و گفته است که شیوه اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای کردن پیکر شهدا طبق روال گذشته بوده است. "
منبع:روزنامه تهران امروز مورخ 6 اردیبهشت

سلاام!

سید!یه عزیزی یه لینک از سایت الف برام فرستاد حاکی از اینکه تست DNA گرفته شده و تایید شده که پیکر خود شهید برونسی یوده!


یا علی!

داود سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 12:55 ب.ظ

سلام برادر علیرضا
اخیرا در یک دیداری از آقای سعید عاکف اجازه گرفتم که کتاب خاکهای نرم کوشک رو در وبلاگ بگذارم...دعا کنید که این توفیق رو داشته باشم...روحمان با یادش شاد.

گرچه خیلی با تاخیر ولی بالاخره انجام شد...کتابی رو که قول داده بودم چند روز پیش درب منزل پدری تقدیم کردم...از اینکه سهل انگاری کردم و دیر شد عذر خواهی میکنم.
یاحق

سلااام بر برادر داوود عزیز!
عرض ارادت! :)

جدی میفرمایید؟! اگر این لطف رو بکنید که خیلی عالی میشه!!:)

این چه حرفیهه!؟! بسیار لطف کردید! وقتی خانواده بهم گفتن کلی خوشحال شدم! ممنونم از لطفتون!:)

یا علی!!

م.ر چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 12:17 ق.ظ

پروردگارا ما را هم مدیون شهدایمان نمیران. مرگ ما را هم کشته شدن در راه خودت قرار بده.


سلام !!
خدا خیر دنیا و آخرت به شما بدهد .
اهل عمل بودن شهدا باعث میشه اینقدر وصایا شون در دل ها اثر گذار باشه .
مجدد تشکر می کنم به خاطر پست خوبتون .
با خدا باشید و دریا دل و صبور

سلام!

تشکر فراوان برای دعایی که فرمودید! :)

دقیقا! شهدا میدونستند و عمل میکردند ! پس خدا چیزای بیشتری نشونشون داد!
ما همونایی رو که میدونیم عمل نمیکنیم! که اگر عمل کنیم به همون مقصد میرسیم!

بسیار ممنونم !

پاینده باشید!
یا علی!

رستگار پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام

میگم شما چه سر و سری با حافظ دارید که این قدر هواتون رو داره؟! :دی
سفارشما رو هم خدمتشون بکنید! :))

8 سال جنگ ما مردان بزرگی رو بهمون شناسوند که اگر جنگ نبود شاید همیشه مثل یه آدم معمولی و ناشناس باقی می موندن...!
حتما الان هم چنین شخصیت هایی تو جامعه ما هستن و دارن بینمون زندگی می کنن!
انشاالله خدا توفیق عمل به وصایای شهدا رو بهمن بده!

ممنون از پست دلنشینتون! :)

یا حق!

سلاام!

ای بابا!! سر و سر که نداریم!به هوای سر و سری که با بعضیها داره ،برای ما هم پیام میبره و میاره!:دی
شما که ماشالله خودتون نظر کرده اید!!:))

همینطوره! خیلی ها رو به ما شناسوند و خیلی ها رو مرد کرد!1 خیلی ها از صدقه سر جنگ مرد شدن!
همیشه هست! ولی خدا جاهای دیگه از مردانش کار میکشه!

انشاالله!الهی امین! :)

خواهش میکنم!ممنونم! از برکت خود شهید بود!دلتون پاکه و به دلتون نشسته!! :)

یا علی!

M.M یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 02:05 ب.ظ

سلام خوبید
..................

سلام!

شکر خدا! خوووب!
احوال شما چطوره!؟ :)

دعامون کنید!

یا علی!

ما یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 04:20 ب.ظ http://swan.blogsky.com

اااااااااااااااا
سلااام
چه جالب منم خبرشو دیروز تو روزنامه خوندم!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمعه قبل از اذان مغرب جای بسیار مبارکی بودم٬خیلیا بهم التماس دعا گفته بودم.اومدم بگم یاد اونایی که التماس دعا نگفته بودن هم بودم.

دعامون کنید
یا علی

سلاام!
به به! قدم رنجه فرمودید! این طرفها؟! :دی

خوبید انشا الله؟!:)

از خوبی شما جز این انتظار نمیرفت که یاد ما هم باشید!!ممنونم که یاد ما هم هستید! :)

دعاتون میکنم ! اهسته و پیوسته!! :دی
شما هم دعا کنید!
یا علی!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام آقای وطندوست

انشاالله خوب هستید؟

وصیت نامشون خیلی به دل نشست.

ممنونم که به اشتراک گذاشتید.

التماس دعا

سلام علیکم!
شکر خدا!!
شما چطورید؟!

هدا رو شکر که بانی خیر شدم!:)

خواهش میکنم!
ممنونم بابت نظرتون!

یا علی!

روزگاران پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 12:02 ق.ظ

نام یادم رفت :)

پیوست شد! :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد