۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

یک روز با مختصات دکارتی

سلام!


امروز خیلی روز خوبی بود ! همه چیز به میزان لازم!


خواب:17-18 ساعت  !

نمیدونم! وسطهای خواب بودم که به شک افتادم! 7-8 ساعت لازمه یا 17-18 ساعت!؟! به هر حال شک کردم دیگه! پس هستم!

حال کنید! رفیقتون توی خواب هم از دکارت کم نمیاره!!


صبحانه: مرغ بریان با چیپس و مقداری محلول پاک کننده سنگ توالت( با توجه به منزلت نوشابه از منظر س-ف)

از اونجایی که غروب از خواب بیدار شده بودم ، مردد بودم که الان باید چی بخورم!

اولین وعده غذایی ،صبحانه ست! پس اسمش باید صبحانه باشه!

اگه صبحانه است پس باید صبح خورده بشه! ولی الان که شبه!

نمیدونم ! باز شک کردم!


نماز: هوا تاریک بود!  نمیدونستم چه موقع از روزه! باید نماز صبح بخونم یا مغرب و عشا؟!


روزه: خدایاااا! هیچی نخوردم!  بیدار هم که نبودم که گناه کنم! نمیشه یکی از چوب خطهای روزه های قضا رو پاک  کنی؟!؟


درس: شوخی میکنی؟!!!   عمراااا! 

روابط عمومی: با یکی از دوستای فلسطینی جر و بحثی افتاد

من هم رفتم و هر چی از محصولات نستله میشناختم خریدم! و همینطور هر شرکتی که به جهودها باشه! و با حرص و ولع خوردم! تا چشش در بیاد! :دی  (شوخی)


قضای حاجت: فکر میکنم مزاج من هم در شک بود! شک  در این که  با این اوضاع ، کدوم وعده غذایی باید معدوم بشه!؟


با این اوضاع و احوال، واقعا به اصحاب کهف حق میدم که ندونن کجا هستن!

من هم موقع بیرون رفتن ترس برم داشت! شک کردم!

واحد پول انگلیس هنوز پونده؟! یا ریال شده ؟! ( البته با سه تا صفر کمتر)

خدا رو چه دیدی؟! یهو از خواب بیدار میشی و میبینی انگلیس هم شده یکی از شهرهای حومه نارمک!






دین به لحظه ها

دارم به این فکر میکنم که ما چقدر به لحظه ها مدیونیم!!


همین "لحظات"ی که دائما هدف اماج ناسزا های ما قرار میگیرند


همین "لحظات"ی که گاهی بابتش خدا رو هم سرزنش میکنیم


ادمیزاد همینه!

یادش میره که خیلی از شیرینیهای های زندگیش رو مدیون تلخی هاست


گاهی اوقات توی لحظات تلخی از زندگی به مهمونی شیرینی دعوت میشیم


خیلی وقتها نمیفهمیم که چرا فلان  بلا نازل شده! و باز هم نمیفهمیم که فرصتی که بعدا برامون


پیش میاد بخاطر این بلاست


سالها بابت حق الناسی عذاب وجدان داری ، ولی طرف رو پیدا نمیکنی! بچه ات به حال مرگ


میفته!


میبریش بیمارستان...دارو میخواد...داروش کمیابه....میری ناصر خسرو...میبینی  که داروی بچه


دست همون طرفه!


هم حلالیت میطلبی و هم دارو  رو میگیری و بچت خوب میشه...


بیا....سناریو از این بهتر؟!  تازه این چیزیه که ما میبینیم !  خدا عالمه که چقدر برکت دیگه داشته!



شاید برکت دیگش همدل تر شدن با همسرت باشه...



من یکی از بهترین خاطراتم حاصل تلخترین خاطره ام بوده



تازه جدای از بلا، خیلی از دوستی های ما که کل زندگیمون رو تحت شعاع قرار میده حاصل یک


لحظه است. فرض کنید از خونه خارج میشید وسط راه یادتون میفته که کیف پولتون رو جا


گذاشتید.برمیگردین کثف رو بر میدارید و میدوید که به اتوبوس برسید....اتوبوس میره...مجبورید 


بایستید و با اتوبوس بعدی برید....توی اتوبوس بعدی با کسی اشنا میشید که ارزشش رو داره که


جونتون رو هم براش بدین


حالا کلی به اون لحظه ای که اتوبوس از دست رفت بد بیرا میگید و از شانس بدتون شکوه میکنید


******************************

بابت نظرات جدا تشکر میکنم

فکر نمیکردم اینقدر نتیجه خوبی داشته باشه

یه بابی هم باز شد که دوستان راحت تر باشند و  برای گفتن نکات منفی خجالت نکشن و بی جهت ملاحظه نکنند.

بازم ممنونم

یا علی

+۱۸

سلام

(این نوشته رو بصورت بداهه نوشتم و باز خونی نکردم و تا زمانی که نظرات شما رو نبینم نمیخونم..

برای ارزیابی جریان فکری خودم  زمان نوشتن .چه بلحاظ روان بودن مطلب

و چه بلحاظ استفاده از واژه ها در لحظه نوشتن

میزان منحرف شدن از موضوع

توانایی ذاتی برای جذاب کردن مطلب بدون پرورش اون

و دلایل دیگه...

 ممنون میشم نظرات خوبتون رو بدونم


میگن مرگ حقه!

این تنها حقیه که همه حاضرن با فدا کاری به دیگران حبه کنن

ولی جدا عجب دنیایه!

هر کسی یه جوری داره با این حق دست و پنجه نرم میکنه...

یکی به رفیقش تعارف میزنه، رفیقش میگه نه داداش قربونت! از شما به ما زیاد رسیده! خودم یه فابریکش رو دارم!

یکی دیگه  مثل بدهکاری که از ترس طلبکار در میره ،از مرگ فراریه

یه دسته هستن که با دل و جون استقبال میکنه

اهااااا! یه دسته دیگه هم هست که مال کساییه که هیچ حقی رو نتونستن بگیرن و برای اینکه زیاد ضایع شدن، قانع میشن به حق آخری، که به ضرب و زور  از خدا بگیرن.

توی این ور دنیا داستانی شده  برای خودش این خودکشی!

انواع و اقسامش هم هست:

تقلیدی،ترحمی،اجباری،دسته جمعی،آیینی،بعلت ترس،شکست عشقی و لیلی و مجنون بازی( این رو میگن مخصوص الاغهاست، خودم شنیدم)،خودکشی با قرار قبلی وبدون قرار قبلی ، تازه!!!!  جدیدا اینترنتیش هم اومده!

البته این  نوع اینترنتیش  هنوز به ایران سرایت نکرده! شاید بدلیل سرعت مزخرف اینترنت توی ایران باشه! پس اونایی که اینترنت پر سرعت دارن حواسشون جمع باشه! با تو هستما ! امین!

ولی البته خیلی ها در گرفتن این حق هم نا کام موندنا! مثلا چند وقت پیش یکی توی همین انگلیس خودش رو حلق اویز کرد توی این گیر و دار خانوادش سر میرسن و نجاتش میدن ولی بدبخت فلک زده بعلت اون شوکی که به مهرههای گردنش اومد قطع نخاع شد که دیگه به هیچ طریقی نمیتونه دوباره تکرار کنه مگر اینکه مصمم بشه که دیگه نفس کشیدن رو تحریم کنه! بعد ایشون تازه فهمیده که چقدر خوشبخته!

یکی بود که با قرار قبلی میخواست خود کشی کنه که هم ترحمی باشه  و هم دسیپلین دنیای سرمایداری رو خدای نکرده بهم نزده باشه! با رفیقاش قرار میگذاره و چنتا قرص میندازه بالا(همه قرصها که روانگردان نیستن بابا!! منظورم دیازپامه!). میفرستنش بیمارستان و میگن رفیقتون ریق رحمت  رو سرکشید و یه توکه پا تشریفشون رو بردن اون دنیا! رفقا از زبونشون میپره که:این دادا قرار نبود بمیره که!

این قرصه اصلا چیز خوبی نیستا !من اصلا برای اونایی که میخوان خودکشی کنن تجویز نمیکنم! یکی دیگه خورد و مرد !ولی تو قبر زنده شد و تا دید موش توی تابوتش وول میخوره سکته کرد و دوباره مرد!(البته این یکی خانم بود وگرنه اقایون با این جور چیزا عمرا کک شون هم نمیگزه! اینقدر به همزیستی با موش ادامه میدن که بر اثر تیفوس میمرن!)

دوباره یکی دیگه خود زنی میکنه!اینم  قرار نبود بمیره!(داستان پیامکی از دیار باقی رو که شنیدید؟!)خلاصه تمام وسایلش رو که دوست داشته میگذارن توی تابوتش(جدیدن بعضی جاها رسم شده).نصف شب یه پیامک برای خانومش میاد که نوشته بود: بسته ارسالی شما در ساعت .... دریافت شد...ارادتمند ...عزرائیل!).ا لبته این خانم بعد از این پیامک وارد mailing list  حضرت عزرائیل میشن و پیامکهایی با مضمون: ما بسته  های شما را هر زمان و در هر کجا که باشید تحویل میگیریم حتی شبها

…malek-ol-mote .co.ltd ...  و مضامین خدماتی دیگری هم دریافت میکردند. خوب این خانم هم با پیامکها همون کاری رو میکرد که ما با پیامکهای ارسالی از بانکهای مختلف میکنیم.

از اونجایی که این قضیه در ایران، با وجود سابقه دیرینه هنوز طفلی نوپاست،اون هم به مدد فرهنگ اسلامی) این داستانها رو گفتم که عبرت بگیرید و اگر خدایی نکرده از خدا دور شدید و همچین فکرایی به سرتون زد حسابی به عواقب دنیویش هم فکر کنید!

بفکر اطرافیان هم باشید! اونا هم دل دارند اخه! مثل این خز و خیلا نه!

هدفمند:هدف خود را مشخص کنید که برای چی خود تون رو توی دهانه دوزخ میگذارید! و در راستای این هدف برنامه ریزی کنید!

مثلا ممکنه هدفتون از خودکشی ،بازدید و سیاحت در جهنم باشه، با گناهان بیشتر میشه ژتون های بیشتری رو برای قسمتهایی از جهنم خرید که هیچکس چشمش بهش نمیفته! بعد شبهای جمعه وقتی به خونه سر میزنید کلی خاطره از جاهای دیدنی جهنم دارید که برای منزل تعریف کنید.

انضباط: تمیز و مرتب کار کنید که موقع کالبد شکافی وقت دیگران رو نگیرید

مشخص: جوری خود کشی کنید که معلوم باشه که قصد تون خودکشی بوده و یه بدبخت دیگه رو بجرم قتل اعدام نکنن!

زیبایی ظاهر: یه شاخه گل میتون تاثیر بسزایی در فضا داشته باشه مخصوصا رمانتیک شدن صحنه! راستی! لبخند یادتون نره!

وقت قبلی: حتما یجوری خود کشی کنید که شما رو پیدا کنن و رمانتیک بودن صحنه رو ببینن و حسابی دلشون کباب شه نه حالشون از هر چی گوشت و کبابه بهم بخوره!در ضمن این بو رو با یه کامیون گل هم نمیشه درمون کرد!

.....

خلاصه!

توصیه زیاده! برای  نسخه کامل به دفترم زنگ بزنید شاید با قیمتی ناچیز با هم کنار بیایم!

موسسه زیارتی سیاحتی  Drag me to  hell

با مدیریت اینجانب