۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن

سلام!

همچنان بخواست حضرتش در دنیای شماییم

ره می پویم و راه میجویم ولی هنوز نیافتم

این بادیه را که پابرهنه می نوردم ظلمانی ست

دیدگانم که کور و دلم کم نور ولی نه هنوز ممهور

دستم که دست خودم نیست، هر دم دست کسیست

میکشندم هر دم به صراطی

در پس هر صراطی هم ویرانه ای

فریاد میزنم که کو این سرای من؟

(سکوت)

کوووو؟!

(سکوت)

گفتند:نخوانده ای سخن مرا؟

گفتم:کدام؟

گفت: همانکه مصطفی نوشت و دوازده پاسدار دارد

گفتم:نه!

گفت: بخوان!

گفتم: از کجا؟

گفت:«فاتحه»!

خواندم: بسم الله رحمن رحیم....الحمد الله رب العالمین...اهدنا صراط المستقیم....

گفت: آهان!

آغاز کرد و خواستی

پس پیش رو بهمین دستور

تو را دو دست دادیم

یکی برای «کتاب» دیگری برای« دست ولی»

این است «حبل متین»

نظرات 20 + ارسال نظر
س.ح جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 11:06 ب.ظ http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام
اقای وطن دوست ..وبلاگتون واسه من خوانا نیست. اون چیزی که من می بینم فقط یه عالمه نقطه است .همین...دلیلش چی می تونه باشه؟

رستگار جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام
بله درسته!
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...
و چه خواندنی بهتر از سخن خودش...

ممنون
راستی من آپم.

سلام!

رستگار جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 11:15 ب.ظ

سلام س.ح

راست کلیک کن
encoding
unicode(UTF-8
درست میشه :)

دستتون درد نکنه! :)

س-ف جمعه 27 شهریور 1388 ساعت 11:46 ب.ظ http://swan.blogsky.com

سلام
وقتی مشق کردن تون اینه انشا نوشتن تون چی میشه؟!
:)

سلام!
ای بابا! :)

س.ح شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 12:59 ق.ظ http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام
ممنون رستگار عزیز. نجات یافتم.دی؛
صبرم تموم شده بود دلم می خواست ببینم ای دفعه اقای وطن دوست چه متن زیبایی رو اوردن ..ولی نمی شد...
اون تیکه اول که احوال ادم رو بیان می کنه خیلی دوست داشتم.
و کلا هم مثل همیشه قشنگ بود.

التماس دعا مخصوصا شب عید...

سلام!
خدا رو شکر که موفق شدید

ممنون از لطفتون
یا علی

ابرسفید شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://abresefid.aminus3.com

سلام. خوب بود ها گرچه نمی دونم اینا صرفا دلنوشته ان یا تمرین نوشتن هم هستن؟ اگه حالت دوم درست باشه به نظرتون یه کم سنگین ننوشتین؟ دقیقا منظورم بازی زیادی با واژه هاست. شاید می شد همه ی این حرفا رو خلاصه کرد و راحت نوشت. با زبون خودمون. امروزی تر. هان؟

سلام!
خوش اومدی دوست خوبم!
ممنون بابت نظر انتقادیت!
راستشو بخوای من هیچ تقیدی به دیروزی و امروزی بودن ندارم
هر جور که توی ذهنم بیاد و اخساسم تایید کنه ثبتش میکنم
حالا ممکنه یه روز نوشته کودکانه باشه یه روز مثل تاریخ بیهقی
زبانی رو که برای هر نوشته انتخاب میکنم ربط مستقیم داره با شرایط خودم یا محیطی که برای اون در نظر میگیرم
یه دلیلش هم اینه که بعدها که مرور میکنم دقیقا بدونم که در چه شرایطی نوشتم

ممنونم
این سبک نظرات از زیاده روی من جلوگیری میکنه!
التماس دعا
یا علی

301040 شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 01:56 ق.ظ http://301040.blogsky.com

وطن دوست جان، من معمولا به وبسایت بچه ها سر می زنم ولی وقتی حرفی برای گفتن ندارم، چی بگم!؟ :)
سلام می کنم پس!
سلاااااام
:)

سلام!
دستت درد نکنه!:دی
این سلام رو دیگه دریغ نکن!
یا علی

یه غریبه شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 04:15 ق.ظ http://fellow.blogsky.com

سلام. از وبلاگ دوستان به شما رسیدم.
مصداق "ادعونی استجب لکم" بود درسته؟
سر زدید بهمون خوشحال می شیم.

سلاام!
شما بگید!:دی
یا علی

بنت الهدی شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 06:35 ب.ظ http://elmoservat.blogfa.com

سلام آقای وطن دوست

چه زیبا رسیدین به "حبل متین" !
..
یا حق.

سلاام!
دقیقا منظورم همین بود!حبل متین!
ممنون
یا علی

301040 شنبه 28 شهریور 1388 ساعت 10:46 ب.ظ http://301040.blogsky.com

بازم سلام!

سلاااامْ بروی ماهت:دی

سهیل یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 12:07 ق.ظ http://daypic.blogfa.com

http://marshal-modern.ir/Archive/8598.aspx

http://marshal-modern.ir/Archive/8597.aspx

سلام!
زیباااا

سهیل یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 12:12 ق.ظ http://daypic.blogfa.com

سلام.

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت..
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت!

این روز عزیز را به شما تبریک می‌گویم، امیدوارم تا رمضان دیگر سرشار از رحمت و برکت باشید.

التماس دعا.

یاعلی.

سلاام!
عید تو هم مبارک عزیز!
یا علی

بهار یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام آقای وطن دوست عیدتون مبارک ممنون از راهنماییتون درست شد
بازم ممنون
التماس دعا

سلام!
عید شما هم مبارک!
خدا رو شکر

مهرگان یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 01:38 ق.ظ

سلام

آسمونی یا زمینی؟

عیدت مبارک

سلام!
بدبختی من اینه که بین زمین و اسمون گیر کردم!:دی
اگه میدونستم که کارم راحتتر میشد!:دی
عیدت مبارک
یا علی

هیفا یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام
حکایت ما و ماه رمضان حکایت یخ فروشیست که گفتند: فروختی؟ گفت : نه اما تمام شد!!!
هرسال آخر ماه رمضان یاد این حکایت می افتم....حیف که تموم شد!
عید رو بهتون تبریک می گم و دعا می کنم که تا ماه رمضان بعدی بتونید اندوخته ی این ماهتون رو نگه دارید!
راستی نوشته هاتون پست به پست داره بهتر و قشنگ ترمیشه
....
امیدوارم موفق باشید!

سلام!
عید شما هم میمون
دقیقا! مثال خوبی اوردید!
وقتی گفتین "دعا می کنم که تا ماه رمضان بعدی بتونید اندوخته ی این ماهتون رو نگه دارید" یه جوری شدم! ما خیلی هنر کنیم تا سال بعدمون ذخیره اگه داریم! انگار باید گفت ذخیره اخرت پیشکش!

ممنون از محبتتتون! خوشحالم میشم اگه انتقادی هست بگید

یا علی

یه غریبه دوشنبه 30 شهریور 1388 ساعت 05:13 ق.ظ http://fellow.blogsky.com

سلام
یه سوال دارم
" :دی " یعنی چی؟
خیلی تو کفِشم...!

س.ح سه‌شنبه 31 شهریور 1388 ساعت 01:42 ق.ظ http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام
من اپم
اگه دوست داشتین سر بزنین
ممنون

یاس جمعه 3 مهر 1388 ساعت 07:30 ب.ظ

سلام
برخی مطالب انقدر ساده و گویاست که جایی برای نظر نمیمونه به قول رستگار نلزنینم فقط میشه گفت((بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...))

سلام!
خوش اومدید
لطف کردید

س.ح یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 02:25 ب.ظ http://badbadakeabyy.persianblog.ir

سلام سلام
من اپم...

س-ف یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 03:23 ب.ظ http://swan.blogsky.com

سلام اقای وطن دوست
کجایید؟
به قول اقا امین پیاده رفتید؟
ان شا الله که خیره ...
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد