۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

۱...۲...۳...تمام...!

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت-شیوه جنات تجری تحت الانهار داشت

تناسخ

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام!


امشب دیگه بعد از مدتها عزمم رو جزم کردم که مطلبی رو در مورد "تناسخ" (Reincarnation )بنویسم و نظرات مختلف رو در مورد اون بررسی کنم. امیدوارم که بدردتون بخوره!





تناسخ یکی از مفاهیم مطرح در فلسفه ،عرفان و کلامه که در مکاتب فلسفی و دینی زیاد در موردش بحث شده و نظرات ضد و نقیضی موجوده.


تناسخ در مقام واژه بمعنی  جابجایی روح از کالبد و هیئتی به کالبد و  هیئت دیگست!


تناسخ بطور کلی به دو قسم تقسیم میشه:


تناسخ مُلکی: این نوع تناسخ بگونه ایست که روح با رها کردن بدن خودش وارد یک بدن جدید میشه 

تناسخ ملکوتی: فرایند این تناسخ گونه ای انجام میشه که فرد با اعمال و کردار خودش بدنی رو مسازه و به اون شکل در میاد


در این بین تناسخ ملکی بیشتر از ملکوتی مطرحه و  سه نوع  داره: صعودی و نزولی و متشابه


صعودی: حلول روح در یک بدن شریفتر و کاملتر

نزولی:  ورود در یک کالبد پست تر

متشابه: وارد شدن به یک بدن هم عرض و هم سطح  بدن خود



تا بحال واژگانی مثل: مسخ،نسخ،فسخ و رسخ بگوشتون خورده؟

اجازه بدید یه توضیحی بدم!


نسخ/تناسخ: انتقال روح از بدن انسانی به انسان دیگر


مسخ/تماسخ: انتقال روح از بدن انسان به بدن حیوان (مثلا در یک شتر حلول کنه)


فسخ/تفاسخ: انتقال روح از بدن انسان به بدن گیاه( مثلا گشنیز و شنبلیله! میریزنش توی قلیه ماهی!! :دی)


رسخ/تراسخ: انتقال رو از بدن انسان به جماد( تبدیل شدن به گوشتکوب)



اشخاص  مثل ملاصدرا، شیخ اشراق،ابن سینا و مکاتبی مثل فلسفه اسلامی و مشاء تناسخ رو رد  و  هندوها، تائویستها،بودیستها و همینطور کابالیستها به این مسئله معتقدند. خوب بهتره  چنتا دیدگاه رو در پذیرش و رد  تناسخ بررسی کنیم:



فلسفه اسلامی

در مکتب اسلام تناسخ بطور کلی رد شده و در تضاد با اصل معاد هست. البته در دین اسلام فرقه هایی انحرافی هم وجود دارند  که معتقد به تناسخ هستند، مثل "دروزی"ها و "غُلات"!


با این حال بزرگانی چون شیخ اشراق(سهروردی) با وجود انکار انواع تناسخ، تناسخ نزولی رو کاملا رد نکرده و بسستی از کنار اون گذشته!


در قران ایاتی دال بر رد تناسخ وجود دارد و اعتقادی به بازگشت روح به کلبد جدید ندارد:


حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ[المؤمنون : 99-100]


 « آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد که در آنچه ترک کرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا که بازگردد، همانا سخنی که او می گوید و هیچ فایده ای ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.»(100)


از طرف دیگه عالم برزخ هم با تناسخ در تضاده!


اهالی معتقد به تناسخ به یکسری از ایات قرانی متوسل شدند که برای خدشون دلایلی دارند ! اما مفسرین با استدلالاتی اینها رو رد کرده اند.برای اطلاعات بیشتر میتونید به این منبع (تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق)مراجعه کنید.




فلسفه ملاصدرا


"ملاصدرا با تکیه بر اصل حرکت جوهرى و حدوث جسمانى و بقاى روحانى نفس در ابطال مطلق تناسخ چنین استدلال مى کند که تعلق نفس به بدن یک تعلق ذاتى و ترکیب آن دو ترکیب اتحادى و طبیعى است, نه صناعى یا انضمامى از سیوى دیگر, هر یک از جوهر نفس و بدن با یکدیگر در سیلان و حرکت اند; یعنى هر دو در ابتداى پیدایش نسبت به کمالات خود بالقوه اند و روى به سوى فعلیت دارند. بنابراین تا هنگامى که نفس به بدن عنصرى تعلق دارد, درجات قوه و فعلیت او متناسب با درجات قوه و فعلیت بدن خاص اوست. حال مى گوییم: هر نفسى در مدت حیات دنیوىاش با افعال و اعمال خود به فعلیت مى رسد. به همین خاطر سقوط او به حد قوه ى محض, محال است; همان طور که بدن یک حیوان پس از کامل شدن, دیگر به حد نطفه بودن باز نمى گردد. زیرا حرکت همان اشتداد و خروج از قوه به فعلیت است و حرکت معکوس امرى بالعرض است .
بنابراین, اگر نفس پس از مفارقت از بدن بخواهد به بدن دیگرى در مرتبه ى جنینى و مثل آن تعلق گیرد, ناگزیر بدن در مرتبه ى قوه و نفس در مرتبه فعلیت خواهد بود و چون ترکیب این دو طبیعى و اتحادى است ـ یعنى هر دو به یک وجود موجودند ـ ترکیب بین دو موجود بالقوه و بالفعل محال است .
"(منیع : سایت افتاب)


بعبارتی این امکان پذیر نیست که روح انسان به تکامل(بخاطر  تمایل به حرکت) برسه و دوباره درون بدنی تازه و ناتوان و پیشرفت نکرده حلول کنه! بطوری که روح بزرگ باشه و جسم بچگانه!!



هندوئیسم

این مکتب یکی از طرفداران سفت و سخت  تناسخه!  در هندوئیم، روح (آتمن) جاودانه و نامیرا است، درحالیکه جسم تولد و مرگ دارد. روح جسم را مانند لباس کهنه ترک می‌گوید و لباس نو می پوشد.برهمن‌ها به ایده تناسخ معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمی آید.


بودا

مفهوم تناسخ در بودا مانند هندو نیست! بودیستها بر این اعتقادند که روحی از روح خودش در کالبد دیگه میدمه!تمثیل بودا در این باب اینطوریه  که همانطور که با آتش یک شمع روشن، می‌توان یه شمع دیگه را روشن کرد (آتش شمع اول، علّت روشنایی شمع دوم است)، آگاهی یک موجود، می‌تواند باعث پدیداری واحد(های) آگاهی دیگه بشه!


کابالا


کابالیستها بر این اعتقادند که انسان در این دنیا زندگی میکنه و باید به کمال روحانی مورد نظر کابالا برسه تا به دنیای روحانی بره و اونجا زندگی کنه! اگر به اون درجه نرسه ،بسته به میزان تعالی  و نقصی که داره به انسان دیگری نسخ میشه و خودش رو کامل میکنه! این روند اینقدر ادامه پیدا میکنه تا انسان کامل بشه و در نهایت همه انسانها به اون درجه روحانی میرسند ولی دیر و زود داره دیگه!


هم اکنون تهیه کنندگان غربی سعی میکنند که مفهوم تناسخ رو در فیلمهای خودشون جا بندازند  که از این دست فیلمها میشه به کارتون "9" که کاملا کارتون کابالیستیه،همچنین Avatar  اشاره کرد.




خوب دوستان ! امیدوارو این مطالب بدردتون بخوره! میخواستم جزیی تر بنویسم که دیدم زیادی تخصصی میشه و در حد وبلاگ و سواد  من نیست!



زنده باشید

یا علی

نظرات 10 + ارسال نظر
س - ف چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 12:08 ب.ظ http://swan.blogsky.com

سلام
من چند وقت پیش به علت علاقه ای که به این موضوع داشتم یه تحقیق کوچیکی در این باره انجام دادم و نتایج اش رو تو یه جمعی ارایه دادم.
فقط خواستم بگم خیلی خوب کلیات بحث رو تو این چند سطر دسته بندی و خلاصه کردید.
برای دوستان علاقه مند می تونه یه سرنخ باشه واسه اینکه تا تهش برن.

ممنون
التماس دعا
یا علی

سلام!

جدا؟! کاش قسمتی از نتایج بدست اومده رو برای ما هم به اشتراک میذاشتید! :)

شما لطف دارید! خدا رو شکر که این رو میشنوم! چون نگران بودم که نارسایی داشته باشه!

بله همینطوره! هدف هم دادن اطلاعات کلی برای معرفی بود!


خواهش میکنم!
محتاجیم

یا علی

هدی چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http://elmoservat.blogfa.com

سلام آقای وطن دوست
منم این مطلب خیلی ذهنمو مشغول کرده بود به خاطر فیلم هایی که در مورد مسخ شدن و ..در این موبایل ها هست و به این و اون می فرستند بعدش از یه بنده خدایی که حوزوی است پرسیدم ایشون گفتند که مسخ شدن قبل از اسلام بوده ولی بعد اسلام دیگه نیست،می گفتند زیاد به این فیلم ها و حرفها اعتمادی نیست ...
دست شما درد نکنه واقعا این موضوع موضوع خیلی جالبیه ..
موضوع دیگر در مورد چشم برزخیه که بعضی علما انسان رو به شکل واقعیش می بینند ..این هم خیلی ذهنمو مشغول کرده
یعنی بر اساس کارها و اعمال یک انسان ممکنه به شکل یک حیوون هم دیده شن برای کسانی که این توانایی و قدرت رو دارند که ببیند ..
مثلا میگن فلان مجتهد همه ی مردم رو به شکل واقعیش میدیده و دائم ذکر لبش یا ستارالعیوب بوده ...
به نظرم مسخ شدن هست ولی نه مثل اونچیزی که ما فکر میکنیم و به این آشکاری ..بلکه انسان ها بر اساس کار و رفتارشون ممکنه از انسانیت خودشون دور شن ولی خدا بس که ستارالعیوبه اینو می پوشونه و فقط افراد خاصی این چیزا رو می بینند و درک می کنند ...
همینه که میگن انسان ممکنه به درجه ای برسه که از فرشته هم بالاتر میره و برعکس ممکنه به جایی برسه که از حیوون هم پست تر شه...
بازم ممنونم.
یا علی
التماس دعا

سلاام!

من هم موافقم !این فیلمها همه جعلی هستند!

خواهش میکنم!

در مورد چشم برزخی!

من صورت برزخی رو نوعی تماسخ یا تناسخ نمیدونم! فکر میکنم همونطور که بدن با بد غذایی ریخت و قیافش رو از دست میده ، روح هم همینطوره! اما حجاب دنیایی باعث میشه که ما این ریخت رو نبینیم بجز کسانی که چشم برزخی دارند!

البته باید توجه داشته باشیم که کلمه "مسخ"ی که ما روزانه بکار میبریم با معنای واقعی و یا علمی اون متفاوته!

چیزی که در معنای تناسخ در تمام فرقه ها ثابته ، انتقال روح از بدنی به بدن دیگره!

ممنونم

یا علی

مهدی.م پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام خوبی علیرضا؟
می گم احساس میکنم چند وقته نظریات داروین در من رشد داشته!احتمالا داروین منو برگزیده واسه روحش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خویه که مطلب مینویسی
چند وقتی هست می خوام بنویسم دستم به قلم نمیره!
اندی گزارش رو دستم دارم!طرحم هم هست+اعصاب خوردی اینکه نمیتونم شروع کنم!
خوش بگذره

سلاام!

شکر خدا! ممنون!

نگو این حرفو!! میدونی یعنی چی!!!؟؟ :))

اجداد داروین میمون بودن!! تو مقاوت کن که روحش رو دیپورت کنی! :))

اره! فعلا مینویسم! پس هستم! :دی

عیب نداره! این نیز بگذرد!

یا علی

مهدی.م پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 01:18 ق.ظ

راستی
جعفری هم هست تو قلیه!
وطن دوست غربت خوب آشپزی ازت در آورده!
شد حکایت آشپزی ما که تو خوابگاه تازه فهمیدم نه بابا هم چین هم دستمون بی نمک نبود!تازه پر فلفل بود!هم اتاقی های من طفلی ها تا اومدن غر بزنن به این ادویها عادت ندارن!!!!!!!!!!!!مزه قلیه ماهی و میگو دهنونشونو بست
بعد هم شدن پای سفره غذاهای تند!

مطمئنی؟!

فکر نکنم جعفری باشه ها!! یه سوالی از خانم والده بکن!! احتمالا گشنیز رو با جعفری اشتباه کردی!!

نسبتش گشنیز و شنبلیله هم 5 به 1 هست!! :))

چی فک کردین!! حاجی کارش درسته!! :دی

همه که تند خورد نیستن بابا! فقط بچه های جنوب! :دی

یا علی

مهرگان جمعه 1 مرداد 1389 ساعت 12:39 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوب هستین جناب مهندس اعظم؟
زیارت قبول باشه!! قسمت نشد ما زیارت بریم ولی در عوضش امام رضا برامون یه کتاب فرستاد!!

در مورد انواع تناسخ که اشاره کردی یه نوع دیگه هم داریم :
تناسخ اندر تناسخ اندر تناسخ اندر تناسخ
مثل پینوکیو که چوبی بوده تبدیل به الاغ میشه دوباره چوبی میشه و نهایتا به دلیل سیر و سلوک و رسیدن به کمال تبدیل به آدم میشه!!
به این نوع تناسخ، تناسخ به توان چهار هم میگن!!

این مسئله تقریبا در تمام کارتون ها از کارتون های قدیم و جدید بگیر تا افسانه ها ،حتی افسانه های خودی دیده میشه . حتی در داستان های صمد بهرنگی .

نکته خوبی که هدی خانوم اشاره کردن :
تناسخ قبل از دین اسلام و قبل از اتمام حجت نهایی خداوند با انسان ها وجود داشته مثل قومی که بعد از سرپیچی از فرمان خداوند تبدیل به بوزینه میشن


موفق باشی


سلاام!

ممنووون!

شما چطورید؟
انشا الله قسمت شما! به ما که خیلی خوش گذشت! چه کتابی؟! امام رضا؟!

اهاااا!! این هم نکته ای بوداا!! اصلا حواسم به پینوکیو خودمون نبوداا! :دی

داستانهای صمد بهرنگی رو تا بحال نخوندم! اما بنظرم طرز فکر جالبی نیست و روی اعتقاد به معاد تاثیر میگذاره!

بسیاری از اروپاییان در اثر این القا ها هنچین تفکراتی نسبت به معاد دارند!

تناسخ وجود داشته؟!!قبل از اسلام؟! میشه منبعی به من بدی؟کجا اشاره شده که قبلا سنت خدا تناسخ رو میپذیرفته ولی الان نه؟اخه یکم برام عجیبه!

ممنون
یا علی

راضیه جمعه 1 مرداد 1389 ساعت 04:04 ب.ظ http://www.judyabot.blogfa.com

درود.....
5-6 سال پیش یه داستانی تخیلی واسه ما تعریف میکردن....البته خودشون اعتقاد داشتن که واقعیه!!!!!!
قصه ی دختری که قرآن رو پاره میکنه و میمون میشه!
تازه عکس دختره رو هم در جسم دوم و پس از تناسخ (!!!) در یه مجله ی معتبر(!!!) هم زده بودند!
خلاصه بسیار خنده شد!
البته خنده ی تلخ!!!!
نکته ی مهم اینه که با پذیرفتن و قبول تناسخ نزولی , نسبت به ستارالعیوب بودن خداوند شک ایجاد میشه!
و کسانی که افسانه هایی از این دست نقل میکنند و ترویج میدن, در واقع یه جور کافرند چون یکی از صفات خدا رو نادیده میگیرند!

در کل کاملا منطقیه که چنین چیزی در اسلام معنا و مفهوم نداشته باشه, چون اینطوری خیلی از مفاهیممون زیر سوال میره!

حدودا 11-12 ساله بودم و اون موقعا تحت تاثیر جناب هری پاتر داستانهای علمی-تخیلی (این قسمت علمیش خیلی کمرنگ بود!!!!!) می سرودم! و الان 3 تا رمان بسیار طولانی از آن دوران در دست است!!!!!
داستان یه بچه ای رو نوشته بودم که در یه خانواده ی فقیر و دزد متولد میشه و خودش هم به همین خاطر شروع میکنه به دزدی و خلاف .... تا سنین پیری! و در این بین اتفاقاتی میفته که میفهمه کارش اشتباه بوده!
و توبه میکنه!
ولی دیگه دیر شده بود برای دادن حق الناس!
ولی چون آدم خوبی بود خداوند یه زندگی دیگه بعد مرگ بهش میبخشه!
به صورتی که روحش رو پیش از مرگ وارد بچه ی یک خانواده ی پولدار میکنه!
واز اینجا قسمت جالب داستان شروع میشه!
که این بچه عقلش اندازه ی یه آدم بالغ بوده ولی چون نوزاد بوده نمیتونسته حرف بزنه و خیییلی زجر میکشیده!
بزرگتر که میشه همه رو با قدرت عقلش شگفت زده میکنه! و میشه عاقل ترین بچه ی سال در نیویورک! یا پروفسور کوچک!
و در بزرگی با پولی که داشته , خیلی از فقرا رو تغذیه میکنه و در سنین پیری با خیال راحت میمیره!

ولی این داستان رو گمش کردم!
اون موقعا دوست داشتم همه جور زندگی رو تجربه کنم و خیلی از این تناسخ و اینا خوشم می اومد(البته هنوز که نمیدونستم اسمش تناسخه!!!!)
خوشحالم از اینکه گم شد!
چون الان که این مطلب رو خوندم بسیار شگفت زده شدم و دیدم داستان من دقیقا مهر تاییدی بود بر تناسخ!!!!
بسوزه پدر بچگی نادانی و تناسخ!!!!!
خوب شد گم شد!

ممنون
بسیر واضح و گیرا بود
التماس دعا

سلااام!

اره اره! اون داستان رو شنیده بودم! عکسش رو هم دیده بودم! جالب اینجاست که اون یکه مجسمه سیلیکونی اثر یه مجسمه ساز ایتالیایی بود!! :))

دقیقا! با ستار العیوب بودن خدا در تناقضه! خوب گفتید!

در صدر اسلام ه کسانی بودند که به تناسخ اعتقاد داشتند( غلات:از فرق انحرافی شیعه) که امام علی و سایر امامان حکم به کفر اونها دادند!

باریکلااا! پس داستان نویس هم بودید!!
میگم شما یه سر به هالیوود بزنید! فیلمنامه نویس خوبی میشیداا! :دی

اوه اوه! یعنی شما از بچگی علیه اسلام فعالیت میکردید!! این نونش رو هنوز نداشتیما!! :))

ولی جدای از شوخی نشانه ذهن خلاقتونه!

ممنونم
تشکر از حسن نظرتون

یا علی

رستگار شنبه 2 مرداد 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام

اول از همه به طور کلی عرض می کنم که مطلب خیلی خوبی بود! ممنون!

و به طور جزئی:
همون طور که قبلا تو یکی از پست های وبلاگم گفته بودم مدت ها پیش یه کتاب راجع به این موضوع خونده بودم! ۰(بازگشت روح نوشته کارل باومن)
البته این کتاب بیشتر از اینکه بخواد تناسخ رو شرح بده به اثبات اون بر اساس داستان های واقعی (!) پرداخته بود!
البته اینکه چقدر میشه رو واقعی بودن اون داستان ها حساب کرد جای بررسی داره ولی اگه واقعی باشن با توجه به رد پدیده تناسخ تو اسلام باید پی گیری علت اون داستان ها جالب باشه!

" مسخ،نسخ،فسخ و رسخ " ممنون که معنی هاشون رو گفتید!
پس نامگذاری کتاب " مسخ " کافکا هم با توجه به همین معناست! چون انسان به یه سوسک تبدیل شده بود، انسان به حیوان!

در مورد avatar اتفاقا جایی خوندم که این کلمه هم به همین معناست: " انتقال روح انسان از یه کالبد به کالبد دیگه!"
البته این واضح ترین پیام و هدف این فیلم بود! من فکر می کنم جیمز کامرون تو این فیلم اهداف زیادی رو دنبال می کرده که جای بحث زیادی هم داره!

باز هم ممنون بابت این پست غنی

التماس دعا
یا حق

سلااام!

اول از همه یک تشکر بزرگ برای حسن نظرتون!!خواهش میکنم! :)


بله! اتفاقا ایده نوشتن این پست هم از اون پست شما به ذهنم رسید!
اتفاقا من هم زمانی کلی علاقمند به این سبک کتابها بودم! ولی حس میکنم این داستانها بیشتر حاصل تخیل ادماست!

کافیه یه دوست اسکاتلندی داشته باشید تا موجه منظورم بشید!! چند وقت پیش ، روزنامه تایمز دو صفحه تمام رو به عکس گرفته شده از روح فلان پادشاه توی فلان قلعه اختصاص داده بود!! این هم یه کشور جهان اول! ما رو متهم میکنن به خرافات! :دی

دقیقا! من معنی مسخ رو میدونستم اما نسخ رو نه! مسخ کافکا هم روی همین حسابه!

avatar یه اصطلاح در مذهب هندو و بوداست که به معنی حلول روح خداوند در بدن انسانیه!! مثلا avatar گانش یا شیوا!

اگه در فیلم avatar هم دقت کرده باشید ایین هندو رو میشه در اون دید!
دقیقا! این فیلم مثب فیلمهای ایرانی فقط برای فروش نبود و کلی بحث میطلبه!

خواهش میکنم!

خدا رو شکر که مقبول افتاد

محتاجیم! دعا گوییم!

یا علی

مهرگان یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام مجدد
در سوره های
بقره آیه 65 ، نسا 47 و 154 ، اعراف 163و نحل 124 به ماجرای اصحاب سَبْت‌ اشاره شده .

اصحاب‌ سبت‌ گروهى‌ از بنى‌اسرائیل‌ بودند که‌ در شهری‌ ساحلى‌ مى‌زیستند و چون‌ حرمت‌ روز سبت‌ و احکام‌ و شرایع‌ آن‌ را نگه نداشتند و در آن‌ روز به‌ صید ماهى‌ پرداختند، مورد غضب‌ پروردگار قرار گرفته‌، مسخ‌ شدند و به بوزینه تبدیل شدن .

البته در مورد تناسخ در مورد این دنیا رد شده و این مسئله در عالم برزخ وجود داره .

صمد بهرنگی هم کمونیست بود ... من دید منفی نسبت به صمد ندارم . فکر میکنم بیشتر این دنیای کودکان محروم و ستمد دیده مدنظرش بوده تا تا عقبی .

نهایتا اینکه در بلاد ما، که هم هرمزگان و هم خوزستان رو شامل میشه تو قلیه ماهی جعفری نمیریزن . سبزی ماهی شامل گشنیز و شنبلیله است !!


سلااام!


عالی بود!!

دستتان درست! :)

این مطلب رو نمیدونستم! ممنونم

همونطورکه گفتم من از صمد بهرنگی جیزی نخوندم. منظورم از طرز فکر این مطالبی هست که توی جامعه مطرح میشه! بنظرم بمرور زمان روی اعتقاد به چگونگی معاد تاثیر گذار خواهد بود.

پس خدسم درست بودد!! بابا من هم اشپزیم برای خودم و خبر نداشتمااا!! :))


ممنونم برای اطلاعات خیلی خوب

یا علی

azad یکشنبه 3 مرداد 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://charand-parand.blogfa.com

سلام خدای جاویدان بر.......................
ببخشید که بی اجازه به وبلاگتون سر زدم !!!خلاصه اخر این کنجکاوی کار دست ادم می ده!!!!
حتما می پرسین چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اخه من از این 1 2 3 نمام خیلی خاطرات خوبی تو کودکیم داشتم به همین خاطردیدن این وبلاگ تو پیوندهای جودی منو یه لحظه برد به اون زمان والبته توجه مرا به وبلاگ جذب کرد
خلاصه عذر تقصیر!!!!!!!
اما حالا که تا این جا اومدم باید بهتون بگم من تا الان نمی دونستم که به این انتقال روح ...........چه اسمایی می دن پس درود بر شما که با دادن این اطلاعات به من زکات علم خودتونو پرداخت کردین..........
خیلی خوشحالم که مسلمونیمو خدا زود تر از همه جواب تمام سوالا ی ممکنه رو داده منم کاملا با تناسخ مخالفم
مگر نه این که همه افریده شدیم تا کثیفی از تن بزداییم ( بگذریم که وقتی امدیم یادمان رفت و کثیف تر شدیم...)
پس ان روزی که پرواز کنیم (من که می خوام بدو بدو برم راه هوایی شلوغه .)هر کس باید نتیجه ی هر انچه که کرده پس بده و انسان یک اصلی است وبه یک اصل هم بر می گرده حال با وجود تناسخ این قضیه کلا منتفی می شه که .....
راستی من همیشه وقتی به اون ایه ای که نوشتین می رسم گریه ام می گره چون انسان بعد از اون همه خواهش تازه می گه لعلی عملا ...........شاید جبران کنم !!!!!!!!!!!ویعنی تازه به اونش هم مطمئن نیست این جاست که باید فریاد زد وای برما.. به خاطر هر انچه که باید می شد و انجامش ندادیم
در اخر خوشحال شدم که به وبلاگتون اومدم چیزای جدید همیشه ارزش وقت گذاشتنو وتجربه کردنو داره..
من تو وبلاگ خودمون ( چرند و پرند ) منتظر نظراتتون می مونم
اما دوباره وقت رفتن است و.....................

سلام خدای مهدی بر شما!

صاحب اختیارید!! :)
خدا رو شکر که خاطره خوبی داشتید! حالا برای ما تعریف نمیکنید؟!
تقصیر نیست! سعادت ماست!
خواهش میکنم!هدف ما رضایت شماست!! البته اول رضایت خدا بعد زضایت خلق! :)
ما که اهل پرداخت زکاتیم! زکات این رو هم دادیم!

اتفاقا!! راه هوایی خیلی خلوته!! از وقتی این توپولوف ها از خجالت ما در اومدن حسابی راه هوایی کم ترافیکه! خخوراک خودمون!! :))

جبران....!!
خیلی غم انگیزه!
تا خطایی نباشه! ضرری نباشه جبران بی معنی میشه!

خیلی از زیارتتون خوشنود شدم! باز زهم ببینمتون خوشحال میشم!

حتما سر میزنم
زنده باشید
یا علی

عمار سه‌شنبه 2 آذر 1389 ساعت 09:02 ب.ظ http://doroghha.blogfa.com

سلام
نمی دونم با اینکه خیلی هم دیگه رو نمی شناسیم و دم خور نبودیم ولی مدتی که نبودم به یادت بودم و دلم برات تنگ شده بود...
نمی دونم چرا!؟
آدرس وبلاگت رو یادم نبود تو کامنت ها هم نمی گذاشتی بالاخره از تو کامنت های علیرضا پیداش کردم.
همیشه به این فکر می کردم و می کنم اگه من مثل تو ،تو شرایطی مثل اروپا زندگی می کردم بازم شرایطم این طوری بود؟
راستی عجیب من رو به یاد حرم انداختی.
حرم امام رضا...

سلاام!

محبتت بی اندازه شرمندهام کرد! انشاالله که در اندازه این لطفت باشم!
:)

انشاالله که اگر شما هم بودید همچنان پاک بودید!
بعضی وقتها به خدا میگم: خدایا ! این یه ذره ابرویی که دارم از لطف توئه! دوست دارم حفظش از روی ترس از خدا باشه ! نه از روی بی عرضگی!!

میدونی! خیلی ها از روی بی عرضگیشون و ناتوانیشون بنظر پاک میان!

دعام کن! :)

حرم امام رضا...؟!
نمیدونی چقدر ارزو داشتم که یه نفر با دیدن من یاد این جور چیزا بیفته!!
رفتی اونجا یاد من هم باش!

زنده باشی!
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد